19:07 گرينويچ - يکشنبه 12 فوريه 2006
احمد زيدآبادی
کارشناس مسائل ايران و خاورميانه
بحران هسته ای ايران؛ احتمال وقوع جنگ بيشتر شده است؟
بحران هستهای ايران روندی پر شتاب به خود گرفته است.
از يک سو، مقامهای ايرانی از فک پلمپ تاسيسات غنیسازی اورانيوم در نطنز خبر میدهند و حتی به طور تلويحی تهديد می کنند که از پيمان منع گسترش سلاحهای هستهای خارج خواهند شد و از سوی ديگر، گزارشهای برخی از مطبوعات اروپا و آمريکا از جدیتر شدن احتمال استفاده از نيروی نظامی عليه تاسيسات هستهای ايران حکايت دارد.
آيا به واقع هر دو طرف بحران تصميم نهايی خود را گرفتهاند و بحران هستهای ايران در مسيری بدون بازگشت قرار گرفته است؟ قرائن موجود چنين روندی را نشان میدهد.
ظاهرا ايالات متحده آمريکا و متحدانش به اين تصميم رسيدهاند که از هر راه ممکن مانع دستيابی ايران به چرخه سوخت هستهای شوند. گرچه آنها به تکرار، از علاقه خود به استفاده از ديپلماسی برای حل اين بحران سخن میگويند، اما اين موضع را نيز پنهان نکردهاند که اگر "متوقف کردن ايران" با ابزار ديپلماتيک ممکن نشود، آنها ساير گزينهها را حذف نخواهند کرد.
اين در حالی است که دولت ايران نيز در پيگيری سياست دستيابی به چرخه سوخت هستهای، خود را مصمم نشان میدهد، حتی اگر اين سياست هزينههايی در پی داشته باشد.
بدين ترتيب آيا بايد منتظر وقوع جنگ ديگری در خاورميانه بود؟ در شرايط حاضر کمتر کسی به اين پرسش پاسخ قطعی میدهد، اما آيا وقوع احتمالی جنگ، دولت ايران و کشورهای مقابلش را در موقعيتی بهتر از اکنون قرار خواهد داد؟
ظاهرا دولت آمريکا به بیثباتیها و دشواریهای يک جنگ ديگر در منطقه حساس و خطرخيز خاورميانه معترف است و ايران را هدف سهل و آسانی برای جنگ نمیداند.
با اين همه، تبليغات دولت آمريکا نشان میدهد که آنان در حال آماده کردن افکار عمومی مردم خود برای تحمل هزينههايی به منظور خنثی کردن آنچه "تهديد هستهای ايران" مینامند، هستند و نظرسنجیهای اخير نيز نشان میدهد که آنان در جهت برانگيختن مردم آمريکا عليه دولت ايران موفق بودهاند، هر چند که برخی از کارشناسان اين موفقيت را تا اندازهای به نوع لحن و زبانی که محمود احمدینژاد رئيس جمهور ايران در برخورد با جهان خارج برگزيده است، نسبت میدهند.
به عبارت ديگر، به نظر میرسد دولت جورج بوش تلاش دارد تا به مردم آمريکا بقبولاند که در حال امتحان همه راههای مسالمتآميز برای متقاعد کردن دولت ايران به کنار گذاشتن برنامه اتمی خود است و اگر اين راهها نتيجه نداد دولت ايالات متحده چارهای جز استفاده از ابزار نظامی ندارد چه از طريق تصويب شورای امنيت سازمان ملل و چه بدون آن و چه به کمک متحدان و چه بدون کمک آنها، زيرا به زعم آنان "فقط يک چيز بدتر از جنگ است و آن دستيابی ايران به سلاح هستهای است."
در مقابل، دولت ايران نيز بر اين تصور است که کوتاه آمدن بر سر پرونده هستهای، به منزله آغاز يک سلسله فشارها برای تغيير رفتار ايران در حوزههای ديگر است که اگر جمهوری اسلامی بخواهد به آنان عمل کند، چيزی از ماهيتش باقی نخواهد ماند.
اين تصور باعث شده است که برخی از جناحهای متنفذ نظام، "ايستادگی" در همين مرحله را به عقبنشينی گام به گام از همه مواضع خود ترجيح دهند، احتمالا به اين اميد که سرسختی آنها در کنار مشکلات ناشی از وقوع جنگی ديگر در خاورميانه، آمريکا و متحدانش را از پيگيری سياست خود در برابر ايران منصرف خواهد ساخت.
بدون ترديد ايستادگی دو طرف بحران بر مواضع خود، احتمال وقوع جنگ را روز به روز بيشتر میکند، مگر اينکه تا فرصت باقیمانده، دست کم يکی از دو طرف ماجرا سياست خود را تغيير دهد و برای انجام مصالحهای تاريخی پيشقدم شود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر