21:47 گرينويچ - پنج شنبه 02 فوريه 2006
مهدی خلجی پژوهشگر مطالعات اسلامی
نزديکان آيت الله خمينی نگران تصوير غيردموکراتيک او
التهاب مناقشه بر سر تفسير ديدگاه آيت الله خمينی، بنيانگذار جمهوری اسلامی، درباره جمهوريت رژيم حاکم بر ايران هنوز فروننشسته است.
ماجرا از انتشار سخنان محمدتقی مصباح يزدی، روحانی بنيادگرا و عضو مجلس خبرگان رهبری و نيز شاگرد او محسن غرويان که به ابراز نظرهای انتقادی عليه اصلاحگرايی دينی آوازه دارد، آغاز شد.
اگر اکثريت ملت هم مخالف باشند
استاد و شاگرد هر دو گفتند که آيت الله خمينی هرگز در دل به چيزی با نام جمهوريت و حق مردم در انتخاب رهبران و سرنوشت سياسی باور نداشته و اگر در جايی بر ميزان بودن رأی ملت تأکيد کرده تنها از سر اضطرار و برای رهايی از فشار روشنفکران يا تبليغات غربی بوده است.
آن دو مشروعيت نظام سياسی را به نصب ولی فقيه از سوی خداوند میدانند و میگويند «در کشف او نيز رأی مردم فاقد اعتبار است. مهم، کشف اوست از هر راهی که باشد؛ حتا اگر تمام يا اکثريت ملت مخالف باشند، او حاکم است. حکومت از آن اوست و حکماش نافذ است».
محمدتقی مصباح يزدی از اين هم فراتر رفت و مدعی شد کسانی که قائل به اصالت جمهوريت در کنار اسلاميت نظام هستند، کافر و مشرکاند.
اعتراض نزديکان آيت الله خمينی
شماری از نزديکان آيت الله خمينی، به ويژه مسئولان دفتر او مانند محمدرضا توسلی و حميد انصاری، سخنان محمدتقی مصباح يزدی و محسن غرويان را تحريف آشکار ديدگاه آيت الله خمينی و انحراف از راه وی اعلام کردند.
آقای توسلی با نسبت دادن محمدتقی مصباح به جريان انجمن حجتيه، سابقه سياسی او را به پرسش گرفت و او را از پيشگامان مخالفت با انقلاب و آيت الله خمينی خواند. مهدی کروبی، رييس پيشين مجلس شورای اسلامی نيز با بيان نکاتی در پيشينه سياسی آقای مصباح، صلاحيت وی را برای تفسير سخنان آيت الله خمينی منکر شد.
موضع دفتر نشر آثار آيت الله خمينی
به تازگی، حميد انصاری، قائم مقام مؤسسه تنظيم و نشر آثار آيت الله خمينی، در مقالهای نشريافته در خبرگزاری دانشجويان ايران، ايسنا، نقدی مشروح بر سخنان محمدتقی مصباح يزدی و محسن غرويان نوشته است.
حميد انصاری تأکيد کرده «خبرهای جسته گريخته ای حاکی از مطرح بودن بحث تبديل 'جمهوری اسلامی' به 'حکومت اسلامی' و جايگزينی روشهايی به جای نقشآفرينی رأی مردم در برخی از محافل حزبی و سياسی نزديک به جريان مذکور (جريان مصباح) شنيده میشود» که ممکن است در فرايند «برگزاری انتخابات آينده خبرگان رهبری» اثر بگذارد.
حميد انصاری کوشيده است با استناد به پارهای از گفتارها و نوشتارهای آيت الله خمينی و قرار دادن آنها در سياق تاريخی اثبات کند که آيت الله خمينی «استقرار حکومت مردمی و حاکميت مردم بر سرنوشت خويش را از ضرورتهای جمهوری اسلامی» میدانست و به «اصل آزادی مسلمين در رأی به حاکم و تعيين سرنوشت خود» باور داشت و اين هيچ از سر اضطرار يا اجبار نبود؛ بلکه به عکس، بسياری از انقلابيون آن دوران با برگزاری همه پرسی برای قانون اساسی مخالف بودند و به تشکيل نهادی چون مجلس موسسان و تصويب قانون اساسی با رأی نمايندگان اين مجلس باور داشتند، اما آيت الله خمينی – به گفته حميد انصاری – در برابر آنان ايستاد و گفت «خود ملت ميزان است. مجلس موسسان اگر اعتبار دارد برای اين است که مجلس مبعوث از ملت است. خود ملت حق ندارد رأی بدهد، لکن وکيل ملت حق دارد؟ اين چه غلطی است؟»
بيم از تصوير مردم ستيزانه
حميد انصاری نوشته است نگران نسل سوم و چهارم پس از انقلاب است که در دوران انقلاب نبودند و مخاطب مستقيم آيت الله خمينی قرار نگرفتهاند و در نتيجه «القائات آقای مصباح و اطرافيانشان» ممکن است تصويری غيردموکراتيک و مردمستيزانه از آيت الله خمينی بيافريند.
محمدتقی مصباح يزدی که از پشتيبانان اصلی محمود احمدینژاد، رييس جمهوری اسلامی، به شمار میرود، متهم به تلاش برای فرستادن هرچه بيشتر شاگردان و همفکران خود به مجلس خبرگان رهبری و پيروزی در انتخابات آينده اين مجلس شده است.
رهبری مردمدار نه مردم مدار
عبدالکريم سروش، روشنفکر اسلامی، در مصاحبهای با روزنامه اينترنتی روز با نقد بیسابقهای از شخصيت فکری و روانی محمدتقی مصباح، مناقشات بر سر ديدگاه آيت الله خمينی را بيهوده دانسته است. از نظر او:
«اينها همه جنگ زرگری است... آقای خمينی مردمدار بود، مردممدار نبود؛ و از همه سخنانی که گفته، هم میشود به نفع جناح مصباح استفاده کرد و هم عليه او. لذا استنادات نقلی هيچ کس را به هيچ جا نمیرساند.»
وزن سياسی مصباح در ابهام
درباره آن چيزی که – از سالهای نخست رياست جمهوری محمد خاتمی – در عرصه سياسی به «جريان مصباح» معروف شد و با دستيابی محمود احمدینژاد به رياست جمهوری بيشتر بر سر زبانها افتاد، ابهامهای فراوانی وجود دارد.
درست است که محمدتقی مصباح يزدی رياست موسسهای (موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی) را بر عهده دارد که بودجه چندميلياردی آن بيشتر از دفتر آيت الله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، تأمين میشود، اما هنوز وزن واقعی سياسی او معلوم نيست.
بسياری از تحليلگران با تأييد همسويی محمدتقی مصباح يزدی با برخی نهادهای نظامی مانند بسييج و نيروهای شبه نظامی حوزه، مانند تيپ هشتاد و سه امام صادق، باور دارند دامنه قدرت و توانايیهای سياسی آقای مصباح به اندازهای نيست که در تبليغات مخالفاناش بر آن تأکيد میشود.
وزن بحث جمهوريت و اسلاميت
بر همين پايه، برخی از صاحبنظران مسائل سياسی ايران طرح مناقشه بر سر مبنای جمهوريت يا اسلاميت در ديدگاه آيت الله خمينی را چندان پراهميت ارزيابی نمیکنند.
نزاع بر سر معنای سخن آيت الله خمينی میتواند نزاع بر سر تصاحب او، چونان سرمايهای نمادين، باشد؛ گروههای سياسیای که بر سر تفسير ديدگاه بنيانگذار جمهوری اسلامی حساسيت میورزند، احتمالاً بيشتر دغدغه اثبات اصالت سياسی خود را در چارچوب جمهوری اسلامی دارند.
محمدرضا توسلی در مصاحبهای با ايسنا بر محور رد صريح تفسير آقای مصباح و هواداراناش از مشرب آيت الله خمينی، گفته است: «گروهها و انشعابات مختلفی وجود دارند که به نوعی همگی خود را نزديک به امام (آيت الله خمينی) میدانند، اما آنچه که بديهی است چون بنده عضو مجمع روحانيون هستم، معتقدم ما و جمعی ديگر، نزديکترين تفکر به انديشههای حضرت امام هستيم.»
آرای آيت الله خمينی هنوز راهگشاست؟
مسأله بنيادين شايد اکنون اين است که حل بحرانهای موجود در جامعه ايران تا چه اندازه وابسته به استناد به سخنان آيت الله خمينی است و آن اقتدار کاريزماتيک آيت الله خمينی در دهه نخست جمهوری اسلامی، همچنان، در سالهای پايانی دهه سوم و در ميان جامعه جوان ايران کنونی، آيا هنوز نافذ و کارساز است؟
همچنين پرسش ديگر آن است که آيا اساساً مسائل دوره کنونی همان مسائل دوران آيت الله خمينی است، يا درک کنونی نخبگان سياسی و فکری و نيز شهروندان ايرانی از مقولههايی چون جمهوريت، اسلاميت، جمهوری اسلامی، حکومت اسلامی و ولايت فقيه به همان سان است که در سالهای پرالتهاب نخستين انقلاب بود؟
رشتهای از اين پرسشها، ممکن است از اهميت و ضرورت طرح مناقشه بر سر آرای آيت الله خمينی و نيز باور به کارگشايی استناد به سخنان او بکاهد
مهدی خلجی پژوهشگر مطالعات اسلامی
نزديکان آيت الله خمينی نگران تصوير غيردموکراتيک او
التهاب مناقشه بر سر تفسير ديدگاه آيت الله خمينی، بنيانگذار جمهوری اسلامی، درباره جمهوريت رژيم حاکم بر ايران هنوز فروننشسته است.
ماجرا از انتشار سخنان محمدتقی مصباح يزدی، روحانی بنيادگرا و عضو مجلس خبرگان رهبری و نيز شاگرد او محسن غرويان که به ابراز نظرهای انتقادی عليه اصلاحگرايی دينی آوازه دارد، آغاز شد.
اگر اکثريت ملت هم مخالف باشند
استاد و شاگرد هر دو گفتند که آيت الله خمينی هرگز در دل به چيزی با نام جمهوريت و حق مردم در انتخاب رهبران و سرنوشت سياسی باور نداشته و اگر در جايی بر ميزان بودن رأی ملت تأکيد کرده تنها از سر اضطرار و برای رهايی از فشار روشنفکران يا تبليغات غربی بوده است.
آن دو مشروعيت نظام سياسی را به نصب ولی فقيه از سوی خداوند میدانند و میگويند «در کشف او نيز رأی مردم فاقد اعتبار است. مهم، کشف اوست از هر راهی که باشد؛ حتا اگر تمام يا اکثريت ملت مخالف باشند، او حاکم است. حکومت از آن اوست و حکماش نافذ است».
محمدتقی مصباح يزدی از اين هم فراتر رفت و مدعی شد کسانی که قائل به اصالت جمهوريت در کنار اسلاميت نظام هستند، کافر و مشرکاند.
اعتراض نزديکان آيت الله خمينی
شماری از نزديکان آيت الله خمينی، به ويژه مسئولان دفتر او مانند محمدرضا توسلی و حميد انصاری، سخنان محمدتقی مصباح يزدی و محسن غرويان را تحريف آشکار ديدگاه آيت الله خمينی و انحراف از راه وی اعلام کردند.
آقای توسلی با نسبت دادن محمدتقی مصباح به جريان انجمن حجتيه، سابقه سياسی او را به پرسش گرفت و او را از پيشگامان مخالفت با انقلاب و آيت الله خمينی خواند. مهدی کروبی، رييس پيشين مجلس شورای اسلامی نيز با بيان نکاتی در پيشينه سياسی آقای مصباح، صلاحيت وی را برای تفسير سخنان آيت الله خمينی منکر شد.
موضع دفتر نشر آثار آيت الله خمينی
به تازگی، حميد انصاری، قائم مقام مؤسسه تنظيم و نشر آثار آيت الله خمينی، در مقالهای نشريافته در خبرگزاری دانشجويان ايران، ايسنا، نقدی مشروح بر سخنان محمدتقی مصباح يزدی و محسن غرويان نوشته است.
حميد انصاری تأکيد کرده «خبرهای جسته گريخته ای حاکی از مطرح بودن بحث تبديل 'جمهوری اسلامی' به 'حکومت اسلامی' و جايگزينی روشهايی به جای نقشآفرينی رأی مردم در برخی از محافل حزبی و سياسی نزديک به جريان مذکور (جريان مصباح) شنيده میشود» که ممکن است در فرايند «برگزاری انتخابات آينده خبرگان رهبری» اثر بگذارد.
حميد انصاری کوشيده است با استناد به پارهای از گفتارها و نوشتارهای آيت الله خمينی و قرار دادن آنها در سياق تاريخی اثبات کند که آيت الله خمينی «استقرار حکومت مردمی و حاکميت مردم بر سرنوشت خويش را از ضرورتهای جمهوری اسلامی» میدانست و به «اصل آزادی مسلمين در رأی به حاکم و تعيين سرنوشت خود» باور داشت و اين هيچ از سر اضطرار يا اجبار نبود؛ بلکه به عکس، بسياری از انقلابيون آن دوران با برگزاری همه پرسی برای قانون اساسی مخالف بودند و به تشکيل نهادی چون مجلس موسسان و تصويب قانون اساسی با رأی نمايندگان اين مجلس باور داشتند، اما آيت الله خمينی – به گفته حميد انصاری – در برابر آنان ايستاد و گفت «خود ملت ميزان است. مجلس موسسان اگر اعتبار دارد برای اين است که مجلس مبعوث از ملت است. خود ملت حق ندارد رأی بدهد، لکن وکيل ملت حق دارد؟ اين چه غلطی است؟»
بيم از تصوير مردم ستيزانه
حميد انصاری نوشته است نگران نسل سوم و چهارم پس از انقلاب است که در دوران انقلاب نبودند و مخاطب مستقيم آيت الله خمينی قرار نگرفتهاند و در نتيجه «القائات آقای مصباح و اطرافيانشان» ممکن است تصويری غيردموکراتيک و مردمستيزانه از آيت الله خمينی بيافريند.
محمدتقی مصباح يزدی که از پشتيبانان اصلی محمود احمدینژاد، رييس جمهوری اسلامی، به شمار میرود، متهم به تلاش برای فرستادن هرچه بيشتر شاگردان و همفکران خود به مجلس خبرگان رهبری و پيروزی در انتخابات آينده اين مجلس شده است.
رهبری مردمدار نه مردم مدار
عبدالکريم سروش، روشنفکر اسلامی، در مصاحبهای با روزنامه اينترنتی روز با نقد بیسابقهای از شخصيت فکری و روانی محمدتقی مصباح، مناقشات بر سر ديدگاه آيت الله خمينی را بيهوده دانسته است. از نظر او:
«اينها همه جنگ زرگری است... آقای خمينی مردمدار بود، مردممدار نبود؛ و از همه سخنانی که گفته، هم میشود به نفع جناح مصباح استفاده کرد و هم عليه او. لذا استنادات نقلی هيچ کس را به هيچ جا نمیرساند.»
وزن سياسی مصباح در ابهام
درباره آن چيزی که – از سالهای نخست رياست جمهوری محمد خاتمی – در عرصه سياسی به «جريان مصباح» معروف شد و با دستيابی محمود احمدینژاد به رياست جمهوری بيشتر بر سر زبانها افتاد، ابهامهای فراوانی وجود دارد.
درست است که محمدتقی مصباح يزدی رياست موسسهای (موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی) را بر عهده دارد که بودجه چندميلياردی آن بيشتر از دفتر آيت الله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، تأمين میشود، اما هنوز وزن واقعی سياسی او معلوم نيست.
بسياری از تحليلگران با تأييد همسويی محمدتقی مصباح يزدی با برخی نهادهای نظامی مانند بسييج و نيروهای شبه نظامی حوزه، مانند تيپ هشتاد و سه امام صادق، باور دارند دامنه قدرت و توانايیهای سياسی آقای مصباح به اندازهای نيست که در تبليغات مخالفاناش بر آن تأکيد میشود.
وزن بحث جمهوريت و اسلاميت
بر همين پايه، برخی از صاحبنظران مسائل سياسی ايران طرح مناقشه بر سر مبنای جمهوريت يا اسلاميت در ديدگاه آيت الله خمينی را چندان پراهميت ارزيابی نمیکنند.
نزاع بر سر معنای سخن آيت الله خمينی میتواند نزاع بر سر تصاحب او، چونان سرمايهای نمادين، باشد؛ گروههای سياسیای که بر سر تفسير ديدگاه بنيانگذار جمهوری اسلامی حساسيت میورزند، احتمالاً بيشتر دغدغه اثبات اصالت سياسی خود را در چارچوب جمهوری اسلامی دارند.
محمدرضا توسلی در مصاحبهای با ايسنا بر محور رد صريح تفسير آقای مصباح و هواداراناش از مشرب آيت الله خمينی، گفته است: «گروهها و انشعابات مختلفی وجود دارند که به نوعی همگی خود را نزديک به امام (آيت الله خمينی) میدانند، اما آنچه که بديهی است چون بنده عضو مجمع روحانيون هستم، معتقدم ما و جمعی ديگر، نزديکترين تفکر به انديشههای حضرت امام هستيم.»
آرای آيت الله خمينی هنوز راهگشاست؟
مسأله بنيادين شايد اکنون اين است که حل بحرانهای موجود در جامعه ايران تا چه اندازه وابسته به استناد به سخنان آيت الله خمينی است و آن اقتدار کاريزماتيک آيت الله خمينی در دهه نخست جمهوری اسلامی، همچنان، در سالهای پايانی دهه سوم و در ميان جامعه جوان ايران کنونی، آيا هنوز نافذ و کارساز است؟
همچنين پرسش ديگر آن است که آيا اساساً مسائل دوره کنونی همان مسائل دوران آيت الله خمينی است، يا درک کنونی نخبگان سياسی و فکری و نيز شهروندان ايرانی از مقولههايی چون جمهوريت، اسلاميت، جمهوری اسلامی، حکومت اسلامی و ولايت فقيه به همان سان است که در سالهای پرالتهاب نخستين انقلاب بود؟
رشتهای از اين پرسشها، ممکن است از اهميت و ضرورت طرح مناقشه بر سر آرای آيت الله خمينی و نيز باور به کارگشايی استناد به سخنان او بکاهد
۱ نظر:
See images of Ayatollah
http://individualfreedoms.blogspot.com/2005/07/blog-post.html
ارسال یک نظر