۱۰ بهمن ۱۳۸۴

جواسيس بی ناموس بريطانی

13:15 گرينويچ - دوشنبه 30 ژانويه 2006
میرزا ابراهیم خان نبوی کاتب

راپورت ايام سبعه؛ جواسيس بی ناموس بريطانی
فی الحال که طرح مسکو از بابت اتوم مقبول طبع روسای مملکت ايران واقع و ميرزا علی آقای فيلسوف مقرر است به لندن مسافرت نمايد و گرجستان و ارمنستان گاز نداشته و رعايای آن در شوارع يخ زده و منجمد شده اند و رئيس پارلمنت افغانستان اعلان نمود که ملت افغان قصد داشته که اروپايی شده از همسايگی مملکت ايران بروند و آقا رضا ی تاجر از رياست اطاق تجار خارج شده و آقا بهروز وثوق الدوله آکتور اعلان نموده که داخل حلقه عرفا شده و قريب چندصد نفر شوفر اتوبوس واحد دمونستراسيون نموده، امنيه آنها را دعوا نموده، محبوس شدند، ميرزا ابراهيم خان کاتب، راپورت وقايع اتفاقيه را بطور کميک و خنده دار اعلان نموده و از بابت امورات پلتيکی و اکونومی و اتومی مثل اشخاص فرنگی از جمله موسيو چامسکی آناليز می نمايد.
جواسيس بی ناموس بريطانی
ميرزا رضا خان ولد قاسم خان غياث آبادی قمی راپورتچی ما از بلاد غياث آباد قم که اخبار خوزستان را راپورت می نمايد، از بابت انفجارات اهواز يک فقره راپورت ارسال نموده و اعلان کرد که چند نفر بی ناموس انگليزی که چشم آنها چپ بوده و موهای بور داشته و در امور خفيه بريتانی مدخليت داشته، باعث انفجارات اهواز شده و حتی وزير امنيه مملکت اعلان کرد که دست انگليز بای نحو کان در انفجار اهواز رويت شده است. اين ميرزا رضا خان غياث آبادی ولد قاسم يک شخص ناموس پرست بوده، چند بار با انگليز در محاربات مختلفه جنگيده، قاسم خان ابوی وی نيز در امور انگليز شناسی داخل است.
ميرزا رضاخان غياث آبادی چند دليل مکتوب نموده که بطور شرلوک هلمس مفتش غيررسمی لندن بوده و هرکس از استماع اين استدلالات بر عقل ميرزا درود فرستاده و آفرين می گويد.اولا: برهر کس از اتباع مملکت واضح و مبرهن بوده که هر اتفاق بيفتد، دست انگليز در آن معلوم بوده، احتياج به دليل ندارد، پس اين دليل اول.
ثانيا: ژاک شيراک رئيس الوزرای افرنسيه اعلان نمود که هر کس با او دعوا نمايد با بمب اتومی بمباردمان می نمايد، در حالی که مفتشين و اشخاص امنيه، بمب های اهواز را امتحان نموده و از انواع بمب های اتومی نبوده، بمب معمولی می باشد، بنا براين معلوم شد که اين احتراق و انفجار به افرنسه مربوط نداشته، فعل صادره از انگليز است.
ثالثا: دولت جرمانی در اين امر مدخليت نداشته، چون اولا رئيس آن آنگلامرکل يک ضعيفه از نسوان است و نسوان از بابت بمب احتياط می نمايند، بنابراين فعل صادره از جرمانی نبوده، از انگليز است.
رابعا: اشخاصی که مظنون و مشکوک بوده و چند نفر از آنها داخل محبس می باشند، به السنه عربی مکالمه نموده و از اهالی خوزستان بوده، و هر شخص ساده لوح هم می فهمد که هرکس به السنه عربی مکالمه نمايد، جزو جواسيس و مفتشين لندنی بوده، از قبيل لارنس عربستان- لعنه الله عليه- که از اعاظم جواسيس بوده، افعال محيرالعقول نشان می داد و با دست راست عربی کتابت می نمود و با دست چپ انگليزی می نوشت.
بيت
دست آمريکا و پای انگليس
بمب آمد، بمب آمد، آی پليس!
ذکر احوال فرقه حماس که بر فتح فائق شد
محمدخليل المصری، راپورتچی ما از بلاد قاهره، بطور کريستيان صبيه امان الدوله که هر وقت محاربه متفق می گردد در صحنه جنگ حاضر و راپورت می نمايد، به بلاد فلسطين مسافرت نموده و از بابت الکسيون در فلسطين يک فقره راپورت ارسال نموده که فرقه حماس در الکسيون پارلمنت برنده، فی الحال دولت اسرائيل بيچاره شد. اشخاص فرقه حماس چند نفر فلسطينی غيور بوده که البسه سبز پوشيده و هيچ کس صورت آنها را اعم از رجال و نسوان بطور آشکار رويت ننموده و نقاب استعمال می نمايند. فی الحال که حماس برنده شده و اکثر کرسی های پارلمنت را استحصال نموده است، اختيار وزارتخانه ها را هم داشته و اين از معجزات دموکراسی فرنگی ها بوده که هرکس رای بدهد ملت حرف آنها را قبول می نمايند، و به مثل ملت ايران نبود که شورای نگهبان داشته، مانع بشود.
فی الحال روسای دول اتازونی و اسرائيل و جرمانی و لندن و پاريس و ترکيه و افغانستان و سائر روسای دول عالم به روسای حماس اعلان کردند که بايد منبعد مثل اشخاص پلتيکی رفتار نمايند نه مثل اشخاص روولسيونر. محمد خليل مصری اعلان کرده فعلا روسای عساگر حماس بقاعده سه يوم است دچار سردرد شده، خودشان باور نمی نمايند که در الکسيون بر رقيب غلبه نموده اند.
ذکر احوال مقتدی الصدر که هرکس از وی می ترسد
ژيلا خاتون راپورتچی ما از طهران يک فقره راپورت ارسال نموده که چند نفر از اطفال و اشخاص ضعيف القلب و پيرمرد و پيرزن در بلاد کبيره تهران در هفته سابقه دچار مريضی قلبی شده و چند نفر زهره ترک شدند و اين اشخاص را به مريضخانه منتقل نمودند، از بابت اينکه مقتدی الصدر از روسای عساگر عراق عرب به طهران مسافرت نموده و فيلم آنرا از تلفزيون تماشا دادند. اين مقتدی الصدر يک نفر از رعايای عراق عرب بوده که عساگر مختلف داشته، هر کس به او نگاه کند زهره ترک می شود. گويا در سنه سابقه مقتدی اعلان کرده که رعايای مملکت ايران يک مشت وحشی و بی فرهنگ بوده و از بابت همين دولت منورالسلطنه او را به مملکت دعوت کرده تا از او تشکر نمايند.
اندرون از طعام خالی دار
فی الحال هر کس را در طهران رويت می نمائيم، يک چشمش خون و يکی اشک است، از بابت اينکه وزير امنيه و جواسيس مملکت اعلان نموده که منورالسلطنه رئيس الوزرای مملکت، در کليه ايام از صبح سحر تا اواخر شب مشغول افعال پلتيکی و نوکری ملت بوده، نه تنها نطق می نمايد، بلکه افعال ديگری نيز انجام داده، ناهار و شام هم لب نمی زند. معلوم شد که اکل و شرب رئيس الوزرا جزو اسرار مملکتی بوده به وزارت امنيه مربوط دارد. فی الحال مقرر کرده اند که چند نفر از اشخاص معتمد و ريش سفيد وقت حضور گرفته، همراه چند نفر طبيب به محضر رئيس الوزرا بروند و آقا را راضی کنند که برای نجات ملت اسلام، ناهار و شام صرف نمايند. گويا چند نفر از نسوان غيور اجتماع کرده و قرار است هر روز طرف ظهر برای رئيس الوزراء قورمه سبزی و قيمه طبخ نمايند تا رئيس مملکت گرسنه نماند، اگر منورالسلطنه همين طور پيش برود و هيچ ناهار و شام صرف ننمايد، عصبانی شده و هر روز نطق های مختلفی از بابت معاندين نموده، اوضاع پلتيکی مملکت شلم شوربا می شود. البته گويا ميرزا مسعودخان باجناق الدوله اعلان نموده که منورالسلطنه احتياج به غذا نداشته و با نور زندگی می نمايد و از همين بابت است که دائم از وی انوار مختلفه ساطع می گردد.
بيت
با دوصد لامپ سقفی چينی
هاله نور را نمی بينی؟
اندرون از طعام خالی دار
تا در آن نور معرفت بينی
نامه والوديا مادر آناطولی و ژوزف و نينا برای ولاديمير
موسيو يعقوب خان ارمنی راپورتچی ما از بلاد کبيره مسکو يک فقره راپورت ارسال نموده که فی الحال برودت در مسکو و سيبری( که خرس ها و سائر موجودات در آن وجود داشته) غلبه نموده، آدم از فرط سرما يخ می زند. ميرزا يعقوب اعلان نمود که ولاديمير گاز مملکت گرجستان و ارمنستان و اوکراين را منقطع نموده و در اين محلات، رعايا و دهاقين و اهالی بلاد از سرما يخ زده و قيمت هيزم زياد است و اشخاص برای هيزم و نفت در صفوف طولانی ايستاده، لعنت به امپراطور روسيه می فرستند، اما شايد چون مسکرات می خورند، دعای آنها مستجاب نمی شود. مخبرين راپورت نمودند که در هفته سابقه ۲۲۰ نفر از رعايای بلاد کيف در اوکراين از فرط سرما يخ زدند. ميرزا يعقوب خان يک صفحه نامه يک مادر گرجی را بطور فاکس برای ما ارسال نموده که داديم ديلماج آنرا به فارسی برگرداند و هرکس آنرا رويت نمايد، جگرش خون می شود. اسم اين مادر گرجی والوديا بوده، سه طفل داشته، چنين کتابت کرده که: ای ولاديمير! ای ولی نعمت روسيه! شرم نمی کنی که گاز مملکت گرجستان را قطع نمودی؟ آيا از صورت يخ زده و دست و پای سرد اطفال من خجالت نمی کشی که گاز را که خداوند به تو داده، قطع نموده برای جيفه دنيا خود را در عداد ظالمينی مانند چنگيز و تيمور و استالين و قيصر روم( اين اضافات از مترجم می باشد.) قرار دادی؟ ای بی مروت! هيچ در مخيله تو گذشت که اطفال من يعنی ژوزف و آناطولی و نينا در سرما يخ زده باشند و قوه محرکه از آنان سلب شود و خودت و عيالت کنار بخاری نشسته باشی و بورش( يک نوع آش روسی است، مترجم) بخوری؟ انشاء الله خداوند متعال و مسيح به کمرت بزند و نان سواره باشد و تو پياده. من تو را نفرين کردم، تا ببينم خدای قهار با تو چه کند. والوديا، مادری که سه فرزندش دارد يخ می زند.
بيتای پوتين گاز را مکن مسدوداشک مادر تو را کند نابودراسپوتين رفت، گازپوتين آمدعاقبت کارتو ندارد سود
طياره ها به لوس آنجلس مسافرت می نمايند
نيکولاس خان مشهدی از اتازونی راپورت داد که گويا منورالسلطنه امريه صادر نموده که طياره های ايرانی بتوانند بطور مستقيم از طهران به اتازونی مسافرت نموده، خط هوايی طهران به نيويورک و لس آنجليس( که در آن اشخاص ايرانی و آمريکی در صلح و صفا زندگی می نمايند.) دائر گردد. اما ميرزا امير خان محب السلطنه از کاتبان و اصحاب جرايد که بطور اعتدالی مکتوب می نويسد، اعلان کرده که اين يک پلتيک غلط بوده و منورالسلطنه به اتازونی باج داده است. فی الحال معلوم نيست چه بشود، چون روسای اداره جات اتازونی هنوز جواب ارسال ننموده اند. يک نفر خلبان طياره بطور خفيه اعلان نمود که اين طياره های مملکت که تا شاه عبدالعظيم نرفته ساقط می شوند، چطور می خواهند تا نيويورک که بيشتر از هزار فرسخ راه است بروند؟
دلائل سقوط طياره معلوم شد
وزير امور داخله مملکت که يک نفر امنيه و مامور خفيه بوده، از بابت ساقط شدن طياره نظامی در اطراف اروميه اعلان نمود که جواسيس و ماموران خفيه اتازونی و بريتانی و اسرائيل مدخليت داشته، گويا جواسيس فرنگی فوق الذکر يک اشعه ای از مسافت بعيد ارسال نموده که چشم خلبان طياره را کور نموده يا چرخ طياره را مقفول نموده و باعث اين سانحه شده اند. فی الحال معلوم نشده که اين افعال را جواسيس اتازونی انجام داده يا جواسيس بريتانی يا جواسيس اسرائيل يا هر سه با هم؟ اما جنرال رحيم خان اصفهانی رئيس عساگر مملکت اعلان نمود که در اين سانحه هيچ کس از جواسيس اجانب مدخليت نداشته، علت سقوط اين بوده که موتورهای طياره به دليل برودت يخ زده، يا دور موتور کاسته شده و از کار افتاده، يا بال طياره کنده شده، يا سوخت طياره تمام شده، يا چرخ طياره مقفول شده، يا بر عقربه قطب نمای طياره پرابلم عارض شده، يا يا بخاطر بارندگی و برودت هوا طياره دچار سانحه شده يا يک دليل ديگر بوده که معلوم نيست.
ذکر مسدود کردن جرايد مغناطيسی
طرف عصری داشتيم از بابت کتابت مقالات خيالات نموده، احوالات مخصوصی بر ما حاصل شد، يکهو ديديم ميرزا فتح الله خان با پای مبارک خودشان بطور غضبناکی داخل اطاق شده، اعلان نمود که روسای مملکت جريده مغناطيسی ما را بکلی مسدود نموده و چند نفر از روسای جريده در حال مذاکرات با آنها بوده که شايد دفع سد نمايند. عرض شد فی الحال که مسدود نموده اند، بعض مقالات را بطور ئی ميل مغناطيسی ارسال نمائيم. ميرزا فتح الله خان به عرايض ما گوش نکرد و رفت. فی الحال هرکس از رعايای مملکت آدرس مغناطيسی خودش را بفرستد تا بطور يوميه مقالات و اخبار را ارسال نموده، رعيت بی خبر و لال از دنيا نروند، بعون الله تعالی.
بيت
وب سايت مرا بستی و کردی دگران شاد
اين کار خطا بود، مکن اين همه بيداد
ای ميل بده تا بفرستم خبری چند
ای ميل تو را ديدم و ميلم به تو افتاد
ذکر ميخائيل جاکسون که با حجاب شد
ميرزا مرتضی خان لاری مخبر و راپورتچی جريده از مملکت بحرين يک فقره از بابت ميخائيل جاکسون از مطربين و رقاص های مشهور اتازونی ارسال نموده که گويا اين شخص مطرب در اتازونی بی آبرو شده و چند نفر به عدليه اتازونی شکايت نموده که گويا با اطفال مربوط داشته و فی الحال هرکس در بلاد فرنگ با اطفال مربوط داشته، او را به عدليه برده، تمشيت می نمايند. ميخائيل از اين فقره ناراحت شده، ترک يار و ديار گفته و به آغوش کشورهای اسلامی آمده، حتی آنطور که از ظواهر امر هويداست، رجوليت را ترک کرده، فی الحال داخل طبقه نسوان شده، حجاب استفاده نموده، روبنده می زند. گويا يوم سابق رفته بود بازار بحرين که روشور و صابون و اجناس ديگر ابتياع نمايد که چند نفر عکاسباشی مزاحمت نموده، از اين رجل محترم يا خاتون محترمه( فعلا معلوم نيست چه شده.) عکاسی نموده، ميخائيل ناراحت شد. گويا ميخائيل سه طفل داشته که معلوم نيست اين اطفال را از عيال سابقش داشته يا از شوهر فعلی. فی الحال هرکس در اينترنت عکس ميخائيل جاکسون را با حجاب و روبنده تماشا نموده بقاعده يک ساعت نگاه می کند.اين ميخائيل از عنوان شباب به عمليات محيرالعقول از قبيل بريک دانس و هليکوپتر اشتغال داشته و صوت او بطوری بوده که هرکس آنرا استماع نمايد تا يک ساعت بيهوش شده، رنگ از رويش می پرد.
ذکر سفر ميرزا علی اکبرخان به بلاد قم
يک نفر از طهران مکتوب ارسال نموده که قرار است اسم شورای تشخيص مصلحت تغيير پيدا کرده و بشود شورای تشخيص مصلحت و نظافت نظام. اين شخص در مکتوبات خودش نوشته گويا ميرزا علی اکبرخان مصلحت السلطنه رفسنجانی از طرف روسای مملکت مامور شده، هر وقت منورالسلطنه به هر بلادی مسافرت می نمايد، يک هفته بعد ميرزا علی اکبرخان به همان بلاد مسافرت نموده، آنجا را نظافت نمايد. معلوم شد که سفر مصلحت السلطان به بلاد مشهد و بلاد مقدسه قم از همين بابت بوده و چند روز آب و جارو کرده و خسته شده است.
ذکر احوال موظارت از اجله اهل طرب
فی الحال در اقصی نقاط عالم، هيچ امری به قاعده موظارت از مطربين مشهور بلاد پروس اهميت نداشته، در اين ايام روز ولادت اين شخص بوده، در همه يوروپ جشن ولادت موظارت را دائر نموده و هرکس خوشحال است. و اين موظارت اسمش ولفگانگ آماديوس موظارت بوده که در يک خانواده از اشراف اهل علم در سنه ۱۷۵۶ مسيحی در بلاد زالسبورگ متولد شده، از همان بچگی بطرف مطربی می رفت و حتی گويا ابوی وی که از اين موضوع خجالت بروی عارض شده بود، چندبار مداد لای انگشت های وی گذاشت تا اين بچه از خيالات مطربی خارج و به فعل آبرومندی مانند کاسبی پارچه فروشی داخل شود. اما اين طفل از همان طفوليت به نواختن ويالون و سائر آلات طرب پرداخته، مشهور شده و در يوروپ هيچ کس نبود که وی را نشناسد. اين موظارت به دربار سلطان پروس داخل شده، چون حرف حق می گفت و از فقرا دفاع می نمود به او بی اعتنايی نمودند. از طرفی يک مطرب دربار از حاسدان به اسم صالياری که يک رجل معروف مطرب بوده، به او حسادت کرده، به نمامی و سخن چينی مشغول و کمال بی رحمی در مورد وی انجام داد. تا اينکه موظارت با يک ضعيفه جميله از فاميل آشنا شده وی را به زوجيت خود داخل نموده، سروسامان گرفت. گويا صالياری( لعنه الله عليه) وی را با انواع و اقسام دواهای مسموم از حسادت مسموم کرد، خداوند از تقصيرات وی نگذرد. از تصنيفات معروف موظارت يکی « اپرت فيقارو» و يکی سمفونی« نی اسرارآميز» است که هرکدام يک ساعت است و اگر به هنگام استماع آن صدای ضبط صوت را زياد نمائيد صاحبخانه دعوا می کند

هیچ نظری موجود نیست:

بايگانی وبلاگ