۹ بهمن ۱۳۸۴

نخستين ترجمه آلمانی از کتابی از مهدی بازرگان


03:39 گرينويچ - يکشنبه 29 ژانويه 2006
خسرو ناقد پزوهشگر امور فرهنگی در آلمان
نخستين ترجمه آلمانی از کتابی از مهدی بازرگان
همزمان با يازدهمين سالمرگ مهدی بازرگان، اولين نخست وزير ايران پس از انقلاب، برای نخستين‌ بار کتابی از اين مسلمان نوانديش به ‌زبان آلمانی ترجمه شده است بازرگان در اين کتاب که با عنوان ... و عيسی رسول‌ الله - قرآن و مسيحيان
(Und Jesus ist sein Prophet. Der Koran und die Christen)
در شهر مونيخ آلمان منتشر می ‌شود با روش خاصی که در پژوهشهای قرآنی داشت و از نگاه مسلمانی مؤمن به تفسير آنچه در کتاب مقدس مسلمانان درباره مريم و مسيح و مسيحيان آمده پرداخته است
بررسی رابطه اسلام با مسيحيت از ديدگاه قرآن و مقايسه با روايات کتاب مقدس مسيحيان و ساير کتب مقدس، چنانکه نويسنده کتاب نيز بر آن تأکيد دارد، داستانی تاريخی اجتماعی به‌ دست می‌ دهد و از اين ‌رو، بازرگان رساله‌ خود را گامی کوچک می ‌داند که می‌ تواند حس کنجکاوی هر فرد مسيحی را برانگيزد و هر محقق حقيقت جو را به ‌پژوهشهايی گستره‌ در اين زمينه تشويق کند
در سالهای اخير شمار کتابهايی که به ‌زبانهای گوناگون در کشورهای اروپايی و آمريکای شمالی درباره‌ اسلام و مسلمانان منتشر شده است به ‌هزاران عنوان می ‌رسد اما بخش عظيمی از اين آثار را خبرنگاران و روزنامه‌ نگاران و نويسندگان کم‌ مايه‌ ای تأليف و تحرير کرده ‌اند که شناختی سطحی از مشرق‌ زمين و بويژه از اسلام دارند و از اين طريق برداشتهای قالبی و نگاههای کليشه‌ ای خود را به‌ خيل عظيم علاقمندان به آشنايی با فرهنگ و آداب و رسوم سرزمينهای شرق مسلمان انتقال داده ‌اند
با اين همه آثاری نيز در اين گستره يافت می ‌شود که اگرچه شمارشان اندک است ولی نويسندگان اين آثار کوشيده ‌اند بدون پيشداوری و بدور از مجادلات سياسی روز، به‌ طور جدی خود را با فرهنگ و تاريخ و تمدن سرزمينهای شرق مسلمان مشغول دارند و کتابهايشان حاصل پژوهشهای گسترده و مطالعات همه ‌جانبه است

از جمله اين آثار می ‌توان از کتاب جايگاه مريم و مسيح در عرفان اسلامی تأليف اسلام ‌پژوه آلمانی، آن ماری شيمل ياد کرد که بخش آغازين آن تحقيقی درباره مقام و منزلت مريم و مسيح در قرآن است

افزون بر اين، کتاب اروپا و اسلام نوشته‌ فرانکو کاردينی، مورخ ايتاليايی نيز يکی از آثار درخور توجه در زمينه تاريخ روابط اروپاييان با اسلام است
اما امکان آشنايی با نکته نظرات مسلمانی ديندار و دانشور که با پژوهش در متن کتاب مقدس مسلمانان و از درون به‌ رابطه اسلام و مسيحيت پرداخته است کمتر برای خوانندگان اروپايی به ‌دست می ‌آيد
گذشته از موضوع و مضمون کتاب، آنچه جذابيت آن را دو‌چندان می‌ کند، انتشار متن گفتگويی است که نويد کرمانی در سال ۱۹۹۵ ميلادی، چند هفته پيش از مرگ مهدی بازرگان با وی انجام داده و اينک ضميمه‌ اين کتاب شده است این گفتگو ظاهراً آخرين مصاحبه‌ بازرگان است
سخنان بازرگان در اين گفتگو و در آن دوران که فشارها از هر سو به‌ منتقدان اجتماعی افزايش می ‌يافت، از صراحتی بی‌ نظير برخوردار است و بوضوح می‌ توان تأسف و تأثر رئيس اولين دولت بعد از انقلاب را از وضعيت ايران و نگرانی او را از فرايند امور و آينده ميهنش مشاهده کرد
انتقادات شديد بازرگان در اين گفتگو کم ‌سابقه است؛ خاصه آنجا که از سرکوب معترضان در آن ايام‌ در شهر قزوين و به ‌حصر کشيدن آيت‌ الله حسينعلی منتظری می ‌گويد و از آزار منتقدان و فساد گسترده و سرسام ‌آور، بويژه در دستگاه قضائی سخن به‌ ميان می‌ آورد

او در پايان، نا اميدی خود را از اصلاحات درون حاکميت ابراز می ‌دارد و تأکيد می ‌کند که چشم ‌اندازی روشن برای وطن خود نمی ‌بيند
انتشار اين کتاب به‌ يکی از زبانهای اروپايی از معدود مواردی است که در آن مسلمانی قرآن‌ پژوه و دولتمردی سرشناس که در دو دوره‌ بحرانی و پرآشوب، نقش و نمودی چشمگير در صحنه‌ سياسی کشورش داشته است، می‌ کوشد بر اساس نص صريح قرآن، به‌ پيشداوريهای غربيان در مورد اسلام پاسخ گويد؛ بدون آنکه نکات بحث‌ انگيز و تفاوتهای بنيادينی را که ميان دو دين ابراهيمی اسلام و مسيحيت وجود دارد، پنهان کند
قصد بازرگان بيشتر نشان دادن نقاط مشترک و تأکيد بر پيوستگي ها و همبستگي هايی است که ميان اديان الهی، بويژه اسلام و مسيحيت وجود دارد
آگاهی از آرا و آشنايی با افکار مسلمانی که در عين اعتقاد کامل به ‌مبادی و اصول دينی خود، با نگاهی متفاوت به‌ اسلام و کتاب مقدس مسلمانان می ‌نگرد و از قرآن قرائتی تازه و امروزی به‌دست می‌ دهد، می ‌تواند برای خواننده اروپايی پنجره ‌ای تازه به‌جهان اسلام بگشايد؛ بويژه در اين ايام که همه جا سخن از "خطر گسترش بنيادگرايی اسلامی" و تروريسم برخاسته از آن است
مخاطب اصلی نويسنده در اين کتاب مسيحيانند؛ بدون آنکه مسلمانان خود را از مطالعه‌ اين اثر بی‌ نياز بدانند
بازرگان کتاب خود را هديه‌‌ "يک مسلمان ايرانی به‌ برادران و خواهران مسيحی، در ايران و در سراسر جهان" معرفی می ‌کند و هدف از انتشار آن را آشنا ساختن عيسويان به‌ آنچه قرآن درباره عيسی و مريم و مسيحيان گفته و خواسته است می ‌داند

او در همان آغاز کتاب به ‌مسيحيان توصيه می‌کند که "نظر اسلام را درباره آيين و جامعه مسيحيت، نه از زبان و عملکرد مسلمانهای چهارده قرن تاريخ گذشته و حال و نه از همکيشان مخالف يا موافق خود، بلکه از قرآن بشنوند که اصالت و اعتبار دارد
بازرگان با اين پيشنهاد که نزديک به‌ دودهه از آن می ‌گذرد، انگار که رويدادهای سالهای اخير و اظهارات روزها و هفته‌ های گذشته اين يا آن روحانی يا رئيس دولت اين يا آن کشور اسلامی را پيش رو داشته و از اين ‌رو پيشاپيش حساب اسلام و قرآن را از سخنان متوليان دين و رفتارهای زمامداران کشورهای اسلامی جدا کرده است
اين گمان زمانی تقويت می ‌شود که نويسنده در مقدمه کتاب خطاب به ‌مسيحيان می ‌نويسد: "در زمينه نظرات و رفتار پايه ‌گذار اسلام و پيروان او با مسيحيان و به ‌طور کلی روابط اسلام و مسيحيت، يقيناً چيزهايی شنيده و در تاريخها خوانده و در ذهن خود خاطراتی ضبط کرده‌ ايد که می ‌تواند درست يا نادرست باشد، به‌ اين نکته هم توجه داريد که گفتار و کردار مسلمانان و زمامداران آنها در طول تاريخ و در جنگها و فتوحات، يا به‌ عبارت ديگر عمل پيروان هر مکتب، يک چيز است و خود مکتب يا مؤسس آن چيز ديگر
از سخنان بازرگان در کتاب قرآن و مسيحيان چنان برمی ‌آيد که اين نوانديش مسلمان بيش و پيش از هر چيز دغدغه‌ دين دارد
بازرگان پيش از هر چيز دو نکته اساسی را که ظاهراً برای او دارای اهميت بسيار است، با خوانندگان کتابش در ميان می ‌گذارد
نخست آنکه "قرآن از اهل کتاب نه می‌ خواهد که آيين و معبد و کتاب دينی خود را کنار گذارند و نه می ‌گويد به ‌قبله مسلمانان رو کرده، طبق آداب اسلام نماز بخوانند، نه پشت سر پيغمبر و امامان و علمای ما راه بيفتند، نه دولت و کشورشان تابع حکومت مسلمانان گردد و نه حتی می‌ گويد کسانی از اهل کتاب که تبعه و ساکن ممالک اسلامی اند طبق شريعت و احکام مسلمانان عمل کنند
دوم آنکه "قرآن بر خلاف فلاسفه و صاحبان مکاتب سياسی و اجتماعی يا علمی که هر کس فقط خود را صاحب نظر صحيح دانسته، به ‌تحقير و رد پيشينيان، يا لااقل به‌ تکميل نظريات و تعليمات آنان می ‌پردازند، تورات و انجيل را نفی نمی‌ کند و نمی ‌گويد که چون کهنه و ناقص و غلط است، بايد دور انداخته شود؛ بلکه خود را نگهبان يا مراقب و حافظ "کتاب" معرفی می‌ کند

بخشهای دوازده ‌گانه کتاب، روش پژوهشی نويسنده را که مبين سير تحول روابط اسلام و مسيحيت از منظر قرآن است، نشان می‌ دهد:۱- تعظيم حضرت عيسی و تطهير و تجليل از حضرت مريم۲- توجه مخصوص و مفصل قرآن به‌ پيغمبران پيشين و پيروان آنها۳- عدم قصد بطلان انجيل يا نسخ آيين مسيح۴- رسالت خاص و مسئوليت قرآن در قبال اهل کتاب۵- حمايت و نگهبانی از کتابهای پيشين۶- اجماع همگان زير چتر ابراهيم۷- وحدت به‌ دور محور مشترک۸- امت واحد۹- مسابقه در خدمت۱۰- جدالهايی با اهل کتاب۱۱- نقادی تشويقی۱۲- پايان خوش

اما درباره روش بازرگان در تنظيم مباحث کتاب و تفسير موضوعاتی که به‌ طرح آنها همت گماشته است، او در اين کتاب نيز چون ديگر آثار خود در گستره‌ پژوهشهای قرآنی به آيات قرآن بر اساس سال نزول آنها و به ‌ترتيب زمانی توجه داشته است و نه محل نزول آنها
او براين باور است که سير تحول قرآن به ‌اعتباری می ‌تواند سير تحول رشد پيامبر تلقی شود
از اين‌ رو خود نيز در کتاب سير تحول قرآن که از آثار با اهميتش به ‌شمار می ‌آيد، اشاره‌ می ‌کند که کوشش داشته است "چهره جديدی از قرآن" ارائه دهد
جالب آنکه عبدالجواد فلاطوری، استاد فقيد اسلام شناسی دانشگاه های آلمان نيز در سخنانی که به ‌مناسبت نخستين سالگشت مرگ بازرگان در دانشگاه کلن يراد کرد، معتقد بود که در صورت بهره ‌گيری از روش ابتکاری بازرگان در پژوهشهای قرآنی و انطباق آن با واقعيتهای تاريخی، "ما حداقل با اسلام ديگری روبرو خواهيم شد که خيلی اشکالش کمتر است
مجموعه‌ هفت جلدی بازگشت به ‌قرآن که کتاب قرآن و مسيحيان آخرين مجلد آن است، به ‌دورانی تعلق دارد که بازرگان پس از نشان دادن "سير تحول قرآن" به ‌تفسير موضوعی قرآن نظر داشته است
او خود در مقدمه‌ کتاب به‌ دو نوع تفسير اشاره می ‌کند: "تفسير کلاسيک که تفسير ترتيبی از روی آيات و سوره به سوره و آيه به آيه است؛ ديگری تفسير آزاد و تفکيکی است که روی موضوعات و با جمع‌ آوری آيات مربوطه و رعايت شأن نزول و سال نزول آنها صورت می ‌گيرد
کتاب قرآن و مسيحيان تفسيری از نوع اخير است
مهدی بازرگان در نتيجه‌ گيری خود، کلام نهايی و غايت مسلمانی را با پيش کشيدن پرسشی و دادن پاسخی که از دل قرآن بيرون کشيده است، چنين بيان می ‌کند: "آيا به‌خاطر دنيا و آخرت بندگان و گسترش پرچم توحيد و اسلام بين جهانيان، بايد متوسل به‌ تحميل و اجبار يا به ‌جدل و برهان شد؟ قرآن چنان واقعگرا و آزادانديش است که می‌ گويد خدا چنين تکليفی بر شما نمی ‌کند، هر ملت و امت را با شريعت و آيينی که به ‌او داده است، برای تقرب بسوی خالق در معرض آزمايش و تربيت قرار می ‌دهد، می‌گويد اختلافات کلامی و دعاوی حقانيت و برتری را واگذار به ‌قضاوت الهی در آن دنيا کنيد و در اين دنيا به ‌جای آن، اگر راست می‌ گوييد، در خيرات و خدمات با يکديگر مسابقه بگذاريد

هیچ نظری موجود نیست:

بايگانی وبلاگ