۱۳ شهریور ۱۳۸۸

دانشجویان ایران و ادامه اعتراضات


BBC Persian
به روز شده: 08:06 گرينويچ - جمعه 04 سپتامبر 2009 - 13 شهریور 1388

اکونومیست: دانشجویان ایران و ادامه اعتراضات

هفته نامه اکونومیست، چاپ لندن، در شماره 5 سپتامبر به بررسی شرایط دانشجویان ایران در آستانه بازگشایی دانشگاه های این کشور پرداخته است.

این گزارش با عنوان "دانشجویان معترض ایران - تلاش برای برانگیختن مخالفت" چاپ شده و با این پرسش آغاز می شود که: چرا آیت الله های حاکم بر ایران می خواهند دانشجویان را در مشت خود داشته باشند؟

اکونومیست یادآور می شود که در پائیز سال 1978، شاه ایران که در محاصره اعتراضات داخلی قرار داشت، برای چند ماه بازگشت دانشجویان ناراضی به دانشگاه ها را به تعویق انداخت اما این اقدام نتیجه ای نداشت و به محض بازگشایی موسسات آموزش عالی، هزاران دانشجو در مخالفت با رژیم وقت به خیابان ها ریختند تا اینکه شاه سرانجام در برابر اعتراضات رو به گسترش ناگزیر از ایران رفت و آیت الله روح الله خمینی جای او را گرفت. آیا در حال حاضر هم همین روند در شرف آغاز است؟

این هفته نامه می نویسد که حکومت امروز ایران نمی خواهد دست به مخاطره بزند و در حالیکه دانشجویان ایرانی در پی انتخابات مناقشه برانگیز 12 ژوئن همچنان در التهاب هستند، مقامات دولتی از بازگشایی دانشگاه ها در موعد مقرر در 23 سپتامبر اکراه دارند اما در عین حال، مایلند نشان دهند که با گذشت دوماه از این اتنخابات، اوضاع به حال عادی بازگشته و رژیم از آغاز سال تحصیلی نمی ترسد.

اکونومیست می نویسد که مقامات دولتی قطعا به اقداماتی برای مقابله با اعتراضات احتمالی دانشجویان دست زده اند و اخیرا در جریان نماز جمعه تهران، خیابان های آرام اطراف دانشگاه شاهد حضور جمعی از نمازگزاران طرفدار بنیادگرایان بود که بسیاری از آنان با پیراهن های روی شلوار در محل حاضر شده بودند که البته مشخصه نفرات بسیج است که مسئول شرارت هایی شناخته شده اند که در هفته های اخیر علیه مخالفان محمود احمدی نژاد در خیابان های تهران صورت گرفت.

به نوشته اکونومیست، بسیجی ها هم به منظور برخورد با ابراز نارضایی دانشجویان به حالت آماده باش در آمده اند و شورای عالی فرهنگی، که مسئول نظارت بر آموزش عالی است، اواخر ماه اوت اعلام کرد که ممکن است برای جلوگیری از شیوع بیماری آنفلوآنزای خوکی، دانشگاه ها بازگشایی نشود، همانگونه که در پی انتخابات اخیر هم مقامات دانشگاهی به بهانه آلودگی هوای تهران، مانع از خروج دانشجویان شدند.

هراس از حرکتهای دانشجویی

این هفته نامه می افزاید که در برخی دانشگاه ها، ثبت نام برای سال جدید تحصیلی به تعویق افتاده و در شیراز، که دانشگاه کار خود را آغاز کرده، ماموران امنیتی به شدت دانشجویان را زیر نظر دارند و با صدور بخشنامه هایی به آنان هشدار داده اند که از تجمع های سیاسی بپرهیزند و در سایر نقاط هم، حتی اگر دانشگاه ها بازگشایی شوند، قطعا نفرات بسیجی، که احتمالا از سهمیه بیشتری هم برخوردار خواهند شد، در سر کلاس های درس حضور خواهند داشت.

اکونومیست می نویسد که برخی از دانشجویان گفته اند که نگران حمله بسیجی های نقاب پوش هستند، یعنی همان افرادی که در اواسط ماه ژوئن نیمه شب به خوابگاه دانشجویان یورش بردند، و به نقل از یکی از دانشجویان می نویسد که از آنجا که رژیم نمی تواند دانشجویان را به سادگی کنترل کند، آنان را تهدید کرده که هدف تهاجم بسیجی ها قرار خواهند گرفت.

به نوشته این هفته نامه، دانشجویان ایرانی نقشی اساسی در اعتراضات تهران ایفا کرده و در صف مقدم تظاهرات قرار داشتند، به سازماندهی اعتصابات کمک کردند و با انتشار گزارش های مختلف در سایت های اینترنتی، رژیم را به ستوه آوردند، در تبلیغات به نفع میر حسین موسوی و مهدی کروبی هم مشارکت داشتند و از طریق دفتر تحکیم وحدت، که نهادی پرنفوذ است، به تدوین برنامه های انتخاباتی این نامزدها کمک رساندند.

اکونومیست می نویسد که بسیاری از دانشجویان دانشگاه تهران از ساکنان شهرستان ها هستند که قبل از آغاز اعتراضات علیه نتیجه انتخابات، به محل اقامت خود رفته بودند و در بازگشت، در صدد برخواهند آمد تا نقش خود را در تحولات بعدی ایفا کنند، و به نقل از یکی از دانشجویان شهرستانی می افزاید که "این گروه از دانشجویان، که نظارت والدین فعالیت آنان را محدود نمی کند، آزادی عمل بیشتری دارند آنهم در حالی که فضای جامعه به شدت ملتهب است و دانشجویان می توانند اعتراضات خود را به شکلی موثر دنبال کنند."

به نوشته این هفته نامه، آیت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی، ظاهرا از چشم انداز حرکت های دانشجویی به هراس افتاده و در سخنانی تهدید کرده است که ممکن است رژیم به پاکسازی استادان مظنون به داشتن گرایش های "غیراسلامی" دست بزند، و در سخنانی در روز 30 اوت، گفت که مطالعه علوم اجتماعی تردید و دو دلی به بار می آورد و خطاب به گروهی از دانشجویان و معلمان هشدار داد که تحصیل در رشته های علوم انسانی مانع از اعتقاد به دانش الهی و اسلامی می شود.

اکونومیست می نویسد که شاید به نشانه تصمیم به سرکوب استادان و دانشجویان دانشگاه است که کامران دانشجو، یعنی شخصی که مسئول برگزاری انتخابات ریاست جمهوری بوده، به سمت وزیر علوم منصوب شده است.

در پایان مقاله این هفته نامه آمده است که البته بعید به نظر می رسد که رژیم ایران دانشگاه ها را یکسره تعطیل کند و به زودی مشخص خواهد شدکه آیا دانشجویان می توانند به مخالفت با دولت، که از شدت آن کاسته شده، جانی تازه ببخشند ولی در هر حال، درگیری های پراکنده ادامه دارد و متضمن آن است که بحران سیاسی ایران به نقطه پایان نزدیک نشده است.


http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2009/09/090904_he_economist_students.shtml


۳۰ مرداد ۱۳۸۸

مبارزه ادامه دارد: پایان دیکتاتوری اسلام فاشیستی نزدیک است

آخوند علیه آخوند: مردم برنده هستند
۱۳۸۸/۰۵/۳۰ رادیو فردا

احمدی‌نژاد در تلویزیون؛ معترضان بر پشت‌بام‌ها

پنج‌شنبه شب همزمان با گفت‌وگوی زنده تلویزیونی محمود احمدی‌نژاد درباره اعضای کابينه جدید خود و معرفی آنها، شهروندان معترض تهرانی در برخی نقاط این شهر بار دیگر به تظاهرات دست زدند.

بر اساس گزارش‌های رسیده از تهران، پنج‌شنبه شب ده‌ها تن از ساکنان شهرک آپادانای تهران همزمان با پخش سخنان آقای احمدی‌نژاد از تلویزیون جمهوری اسلامی، در اقدامی خودجوش در محوطه این شهرک جمع شده و با سر دادن شعارهایی نسبت به نتایج انتخابات ریاست جمهوری اعتراض کردند.


از جمله شعارهای مردم در شهرک آپادانای تهران می‌توان به «مرگ بر ديکتاتور»، «مرگ بر احمدی» ، «آزادی انديشه از پنجره نمي‌شه»، «درد ما درد شماست، مردم به ما ملحق شويد» و خواندن «سرود یار دبستانی» اشاره کرد.

شهرک آپادانای تهران در هفته‌های گذشته و به‌ویژه پس از انتشار خبر مرگ سهراب اعرابی هر از چندگاهی شاهد برگزاری تظاهرات شبانه در اعتراض به «تقلب» در انتخابات رياست جمهوری بوده است.

خانواده سهراب اعرابی يکی از کشته‌شدگان اعتراض‌های اخير نیز که در این شهرک سکونت دارند، روز پنج‌شنبه مراسم چهلمین روز کشته شدن سهراب را در بهشت زهرا برگزار کردند.

به نوشته «جرس»، یکی از سایت‌های متعلق به فعالان جنبش سبز ایران، خانواده اعرابی برای پرهیز از هر گونه «مشکلی» برای طرفداران میرحسین موسوی مراسم چهلم سهراب را تنها با حضور بستگان و نزدیکان برگزار کردند.
گزارش‌های دیگر حاکی از آن است که همزمان با آغاز سخنرانی تلویزیونی احمدی‌نژاد در سایر نقاط تهران نیز فریادهای «الله اکبر» و «مرگ بر دیکتاتور» به گوش می‌رسید.

همچنین در برخی از خیابان‌ها جوانان موتورسوار و رانندگان خودروها با زدن بوق‌های ممتد به همراهی با شعارهای اعتراض‌آمیز پرداختند.

براساس گزارش‌های رسیده از تهران نیروهای امنیتی شامل لباس‌شخصی‌های بسیجی و ماموران پلیس نیز در خیابان‌های اصلی شهر سرگرم گشت‌زنی بودند.

برخی گزارش‌های دیگر حاکی از آن است که اعتراض‌های مردمی همزمان با گفت‌وگوی تلویزیونی آقای احمدی‌نِژاد در سایر شهرهای ایران مانند اصفهان، شیراز، اهواز، آبادان، کرمانشاه و قزوین نیز انجام گرفته است.

به دنبال برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در ایران و گسترش اعتراض‌ها نسبت به نتایج آن، مقام‌های جمهوری اسلامی فعالیت رسانه‌های مستقل و خارجی را در کشور محدود کرده‌اند و از این رو اخبار مربوط به حرکت‌های اعتراض‌آمیز تنها از طریق کانال‌های غیررسمی و برخی سایت‌های اینترنتی قابل دسترسی است.

وزیر پیشنهادی دفاع در لیست افراد تحت تعقیب «اینترپل»

احمد وحیدی (چپ)، وزیر پیشنهادی دفاع در کنار رحیم صفوی، فرمانده سابق سپاه پاسداران

بنا بر همین گزارش نام افراد تحت تعقیب عبارت بود از: «علی فلاحيان وزير اسبق اطلاعات، محسن رضايی فرمانده اسبق سپاه پاسداران، احمد وحيدی فرمانده سابق نيروی قدس سپاه، محسن ربانی رايزن فرهنگي سابق سفارت ايران در آرژانتين و احمدرضا اصغری دبير سوم اين سفارتخانه. همچنين اکبر هاشمی رفسنجاني رئيس جمهور وقت، علی اكبر ولايتی وزير خارجه وقت و هادی سليمان‌پور سفير اسبق ايران در آرژانتين نيز از جمله افرادی بودند كه تلاش می‌شد برای آنها اخطار قرمز صادر شود كه در نهايت اين اتفاق نيفتاد.»
تأکید مرکل بر اهمیت حمایت از جنبش اعتراضی مردم ایران

آیت الله امینی: نظام را به خیره سری نمی‌توان حفظ کرد

آیت‌الله امینی امام جمعه قم، روز گذشته با انتقاد شدید از برخورد با مخالفان تأکید کرد، نظام جمهوری اسلامی را با این «خیره‌سری‌ها و جریمه کردن‌ها» نمی‌توان حفظ کرد.

آیت‌الله صانعی: «اين چه حکومت تشيعی است که ۳۰ سال در آن دزدی شده تازه حالا فهميده اند؟»

رایزنی مراجع تقلید قم و نجف در بحران اخیر

تایمز: 'رضا' شاهد زنده مدعای کروبی است
رضا، 15 ساله و ساکن یکی از شهرهای بزرگ ایران توصیف شده که در جریان ناآرامی های پس از انتخابات دستگیر شد و به نوشته این روزنامه بارها در زندان مورد تجاوز قرار گرفته است.
واشنگتن پست: کروبی و پیش بینی سقوط احمدی نژاد

۱۳ مرداد ۱۳۸۸

مبارزه در داخل و خارج ایران ادامه دارد


Iran's Supreme Leader yesterday endorsed Mahmoud Ahmadinejad as president for a new four-year term in a ceremony boycotted by leading moderates. Two former presidents Akbar Hashemi Rafsanjani and Mohammad Khatami and defeated presidential candidates Mirhossein Mousavi and Mehdi Karroubi did not attend the ceremony.

برندگان نوبل نقض حقوق بشر و سرکوب مردم ایران را محکوم کردند

۴۴ برنده جایزه نوبل روز دوشنبه در نامه‌ای سرگشاده ضمن امیدواری دادن به مردم ایران نقض حقوق بشر در کشور را به دنبال اعلام نتیجه انتخابات ریاست جمهوری شدیدا محکوم کردند. ادامه

عبادی: غیر از تبرئه هیچ حکم دیگری عادلانه نیست Audio
«با شروع سال تحصیلی اعتراض‌ها جدی‌تر دنبال می‌شود» Audio
کیفرخواست؛ «انشايی از يک نويسنده تخيلی» Audio

دادگاه اسرائیلی علی خامنه ای، اکبر گنجی

اکبر گنجی
وقتی فرزندان دلیر ایران زمین را قتل عام می کنند، وقتی گروه دیگری را در سلول های انفرادی قرون وسطایی شکنجه می کنند، آیا وظیفه ی اخلاقی ایرانیان مقیم خارج حکم نمی کند که جنایت کاران را به دادگاه های بین المللی بکشانند؟ آیا سکوت در برابر جنایت، مشارکت در جنایت نیست؟ ... [ادامه مطلب]

9 مرداد» با این رژیم چه باید کرد؟ اکبر گنجی

7 مرداد» راه قانونی برخورد با سرکوبگران حاکم بر ایران، اکبر گنجی
خامنه ای و احمدی نژاد: جنایت علیه بشریت، با این رژیم چه باید کرد؟ اکبر گنجی

5 مرداد»

معترضان به تنفیذ حکم ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد در برخی نقاط تهران تجمع کردند. به گفته شاهدان عینی حضور نیروهای امنیتی و "لباس شخصی" مانند اعتراضات دیگر مشهود بود.


۲۶ تیر ۱۳۸۸

بی بی سی شرمت باد


بعد از گذشت ساعت ها بی بی سی خبر دروغ و تحلیل مزورانه اش را تصحیح نکرده است. با ارسال ایمیل سعی نمودیم توجه دست اندرکاران بخش فارسی را به این مسئله جلب نمائیم ولی جوابی دریافت نداشبتیم. در اعتراض به سیاست جانبدارانه و منافقانه بی بی سی فارسی در فیس بوک به اعتراض خود ادامه می دهیم.

متن زیر در فیس بوک منتشر شده است. اکبر هاشمی رفسنجانی بهرمانی اصل

در روزهای اخیر بی بی سی چه از طریق برنامه های تلوزیونی، رادیویی و یا وب سایت فارسی خود سعی در کمرنگ جلوه دادن جنبش آزادی خواهانه مردم و حرکت مدنی آنها داشته است. جانبداری آشکار این بنگاه سخن پراکنی از کودتاچیان در روند ملی شدن صنعت نفت و بعدها بزرگ نمایی نقش روحانیون به رهبری روح الله خمینی که رهبری جنبش آزادی خواهانه را ربود و مسیر حرکت انقلابی و آزادی خواهانه مردم ایران را با وعده های دروغ منحرف نمود بر کسی پوشیده نیست. اینک که دوباره ملت ستم دیده ما بعد از سی سال ستم مذهبیون طالبانی و وهابی مسلک با اتحاد و یگانگی برعلیه طاغوت اسلامی طغیان نموده است بی بی سی در راستای سیاست غیر رسمی و پشت پرده جکومت فرصت طلب انگلیس سعی در کوچک جلوه دادن این حرکت انقلابی مدنی و آزادیخواهانه دارد. این رسانه به کم جلوه دادن مبارزات مردم ایران بسنده نکرده که با تحریف خبر با رسانه های داخلی رژیم آخوندی و شبکه های بین المللی خبری تحت کنترل آنها مثل پرس تی وی و شبکه العالم و ... همراه شده است.

این نظر که می گوید: بی بی سی 99 خبر راست را نشر می کند که بتواند یک خبر دروغ را نشر کند یک اصل ثابت شده است. در این رسانه تلاش زیادی صورت می گیرد و بودجه هنگفتی مصرف می شود تا همیشه دقیق ترین اخبار با در نظر داشت اصل بیطرفی تهیه و نشر شود تا اعتماد عمومی و جهانی را به دست آورد و بعد در مسایل بسیار کلیدی و حساس با توجه به اعتبار از قبل به دست آمده بتواند اذهان عامه را به سویی که اربابانش می خواهد جلب کند و یا برعکس از سویی منحرف کند.

بیطرف نبودن بی بی سی و سیاست یک بام و دو هوای حکومت جبار انگلیس بر تمام هموطنان روشن است. احساس تردید و بدگمانی نسبت به حسن نیت بی بی سی صرفا به حرف و حدیث هایی بر نمی گردد که درباره نقش آن در راه اندازی انقلاب اسلامی ایران وجود دارد. مردم معتقدند که برخی از گزارشها وتحلیل های بی بی سی جانب دارانه است واین ادعای درستی است. بی بی سی بظاهر یک سازمان مستقل است مثل سی ان ان و فاکس نیوز و ... ولی ایا واقعا این سازمانها بطور مستقل هم عمل میکنند؟ چگونه می توان به رسانه که خط مشي آن در جهت اهداف جمهوري اسلامي و دولت کودتای احمدی نژاد است اعتماد کرد؟ بی بی سی این روزها نه تنها با دروغ گفتن که با جوسازی، بزرگنمایی، بایکوت خبری و استفاده از تکنیکهای انتقال خبر همراه با القای خبر سعی در کم اهمیت جلوه دادن جنبش آزادی خواهانه و در نهایت مشروعیت بخشیدن به احمدی نژاد دارد.


۲۵ تیر ۱۳۸۸

یک خبر و دو گزارش

دلم می خواهد واقع بین بوده و از نگاه دایی جان ناپلونی و تئوری توطئه حذر کنم ولی با خواندن یک خبر در دو وب سایت با خود فکر می کنم که آیا رژیم جبار آخوندی به گونه ای ارباب خارجی دارد. در روزهای اخیر مطالب زیادی در مورد سیاست پشت پرده دولت انگلیس و همچنین بی بی سی نوشته شده. می دانیم که تلوزیون پرس تی وی که با پول ملت ایران آزادانه در لندن برنامه برعلیه مردم آزادی خواه کشورمان پخش می کند بطور مصلحتی نیز تغییری در سیر خبررسانی اش ایجاد نکرده. بماند قضاوت را می گذاریم بعهده شما. در زیر ابتدا خبر وب سایت رادیو فردا و سپس بی بی سی را بخوانید.

فرانسه: در صورت موافقت همه نامزدها، احمدی نژاد را به رسمیت خواهیم شناخت

رادیو فردا جمعه ۲۶ تیر ۱۳۸۸ تهران ۰۳:۴۶ - 17 ژوئیه 2009

۱۳۸۸/۰۴/۲۶
برنارد کوشنر می گوید: فرانسه در صورتی محمود احمدی نژاد را به عنوان رییس جمهور ایران به رسمیت می شناسد که در جهان همه، بویژه دیگر نامزدهای ریاست جمهوری ایران، در باره آن به توافق رسیده باشند.

وزیر امور خارجه فرانسه که در سنای این کشور سخن می گفت، اظهار داشت: «فرانسه به حمایت خود از جنبش دمکراسی خواهی در ایران که در نتیجه تحولات پس از انتخابات شکل گرفته است ادامه می دهد.»

او گفت: «باید روابط خود را با این جنبش افزایش دهیم و با آنچه درمورد انرژی اتمی در ایران می گذرد مخالفت کنیم.»

آقای کوشنر افزود: «ما شاهد جنبشی هستیم که می تواند برای مردم ایران آینده را نوید دهد.»

مسئول دیپلماسی فرانسه همچنین گفت: «به نظر ما مهم ترین مسئله آن است که در سطوح بالای سلسله مراتب علمای شیعی اختلافات عمده ای پدید آمده است.»

او گفت: «این البته نوعی نبرد قدرت است که در دیگر کشورها واکنش ها به آن مختلف است اما در ایران این نخستین بار پس از سی سال است که چنین اختلافی بوجود آمده است.»

برنارد کوشنر کنار رفتن غلامرضا آقازاده از ریاست سازمان انرژی اتمی ایران را «بسیار مهم» ارزیابی کرد و گفت: «وی از مقام خود برکنار شده است و این رویداد مهمی است چرا که او به طور علنی از اتهام های آژآنس بین المللی انرژی اتمی علیه ایران پرده برداشته است.»

خبرگزاری ایسنا روز پنجشنبه خبر داد که غلامرضا آقازاده پس از 12 سال از مقام ریاست سازمان بین المللی انرژی اتمی کناره گیری کرده است. گزارش ها حاکی است که محمود احمدی نژاد استعفای وی را پذیرفته است.

اظهارات وزیر امور خارجه فرانسه در ساعات اولیه پس از سخنرانی او به گونه ای متفاوت منتشر شد و خبرگزاری فرانسه در متن خبر انگلیسی خود از وی نقل قول کرد که پاریس دوره دوم ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد را به رسمیت می شناسد.

ولی ساعاتی بعد، وزارت امور خارجه فرانسه متنی فرانسوی در اختیار این خبرگزاری قرار داد که در تضاد کامل با متن انگلیسی آن است و آقای کوشنر به رسمیت شناختن دولت دهم را منوط به توافق «همه» کرده است.

اظهارات وزیر امور خارجه فرانسه یک هفته پس از آن بیان می شود که کميسيون روابط خارجی اتحاديه اروپا اعلام کرده بود در صورتی که ايران راه حل گفت ‌و گو برای حل مسئله نتيجه انتخابات را رد کند، اين اتحاديه وضع تحريم‌ های بيشتر را بررسی خواهد کرد.

بنيتا فررو – والدنر، کميسر روابط خارجی اتحاديه اروپا، گفته بود: «اگر [در جهت حل مسئله انتخابات] اتفاقی نيفتد، راه حل تحريم‌های بيشتر و تشديد تحريم‌های گذشته بار ديگر در اتحاديه اروپا مطرح خواهد شد.»

در همین زمینه، محسن مخملباف، کارگردان سرشناس ايرانی، از پارلمان اروپا خواسته بود برای به رسميت نشناختن انتخابات رياست جمهوری ايران کشورهای عضو اتحاديه اروپا را تحت فشار قرار دهند.

آقای مخملباف به اعضای کميته روابط خارجی پارلمان اروپا گفته بود: دولت محمود احمدی ‌نژاد به همراه روحانيان تندرو، صلح را در خاورميانه به خطر خواهد انداخت.

اين کارگردان ايرانی که به عنوان سخنگوی طرفداران مير حسين موسوی شناخته شده، همچنين گفته بود: ما از اروپا می خواهيم که مسئله به رسميت شناختن محمود احمدی نژاد را معلق کند.

اصل خبر در وبسایت رادیو فردا

کوشنر: چاره ای جز پذیرش دولت ایران وجود ندارد

بی بی سی فارسی به روز شده: 15:42 گرينويچ - پنج شنبه 16 ژوئيه 2009 - 25 تیر 1388

ایران و فرانسه

روابط ایران و فرانسه در یک ماه اخیر تیره شده است

در حالی که فرانسه می گوید محمود احمدی نژاد را به عنوان رییس جمهوری جدید ایران به رسمیت می شناسد، وزارت خارجه ایران در اعتراض به آنچه ضرب و شتم جمع قابل توجهی از مردم فرانسه به دست نیروهای پلیس این کشور خوانده، سفیر فرانسه در تهران را احضار کرد.

خبرگزاری فرانسه گزارش می دهد که برنارد کوشنر، وزیر خارجه فرانسه، در جلسه سنای این کشور درباره سیاست دولتش در قبال ایران گفت که شکافهایی در سطح رهبری ایران دیده می شود که به گفته وی، نکته مهمی است.

وزیر خارجه فرانسه این اختلافات را نبرد قدرت خواند، اما اذعان کرد کشورش چاره ای جز به رسمیت شناختن دولت بعدی آقای احمدی نژاد ندارد.

آقای کوشنر گفت: "اگر همه (مقامات) در ایران می گویند فلانی رییس جمهوری شده است، واقعا بیهوده و زیانبار است که بخواهیم به تنهایی در جهت مخالف حرکت کنیم."

با این حال وزیر خارجه فرانسه اذعان کرد که جنبش مخالفان آقای احمدی نژاد به حرکت خود ادامه خواهد داد زیرا "در قلب ایرانیان" جا دارد.

بدین ترتیب فرانسه اولین کشور بزرگ اروپایی است که می گوید دولت آینده ایران را به رسمیت می شناسد.

ادامه خبر در سایت بی بی سی فارسی

۱۱ تیر ۱۳۸۸

کبوتران ولایت یا پیک وحشت



۱۳۸۸/۰۴/۰۹

کبوتران ولایت یا پیک وحشت؛ لباس شخصی‌ها کیستند؟

نیوشا بقراطی

پیراهن‌های سفید روی شلوار، ریش‌های عمدتا نتراشیده، نگاه‌های جستجوگر، گاه مسلح به سلاح سرد یا حتی گرم، سوار بر ترک موتور به قلب جمعیت معترض می‌زنند؛ با شعارهایی مذهبی آمیخته به ناسزا، و فریادهای مرگ بر لیبرال و مشابه آن:

حمله به کوی دانشگاه، ضرب و شتم وزرای اصلاح‌طلب، ترور نافرجام سعید حجاریان، بر هم زدن جلسات «دگراندیشان»...

یک سو خون کشیشی بر زمین می‌ریزد، سوی دیگر پرده سینما در آتش می‌سوزد.

گروهی کبوتران ولایت‌شان می‌خوانند، گروهی دیگر پیک وحشت.

و اکنون بازگشته‌اند؛ قوی‌تر، منسجم‌تر، باتوم به دست، بر ترک موتور، تا رئیس جمهور محبوب رهبری را پاس بدارند.

از آغاز خشونت‌ها در اعتراضات اخیر به نتایج انتخابات ریاست جمهوری، یک نام بیشتر از هر اصطلاح دیگری شنیده می‌شود: «لباس شخصی‌ها»؛ بازویی که گاه خودجوش و گاه سازمان یافته، یک گام جلوتر از پلیس، به معترضان یورش می‌برد .

به راستی «لباس شخصی‌ها» کیستند؟ مشروعیت‌شان از کجا می‌آید؟ و دایره اختیارات‌شان تا کجاست؟

بر صندلی گفت‌و‌گوی ویژه این هفته رادیوفردا کسی نشسته است که زمانی از اعضای ارشد «انصار حزب‌الله» بود؛ در تاروپود آن، و اکنون پس از سال‌ها کناره‌گیری، جزو معترضان و منتقدان سرسختش.

«انصار حزب‌الله» اگرچه در برگیرنده تمام نیروهای لباس شخصی نیست، اما منسجم‌ترین، معروف‌ترین – و آن گونه که می‌گویند - پرقدرت ترین‌شان به شمار می‌رود.

میهمان ما در این گفت‌وگو، دبیر سیاسی پیشین گروه انصار حزب‌الله است، عضو شورای موسس انصار حزب‌الله، از نزدیکان پیشین حسین الله‌کرم، حاجی بخشی، مسعود ده‌نمکی و نام‌های آشنای دیگر، نام‌هایی آشنا چه برای حزب‌اللهی‌های افراطی و چه برای دگراندیشان مدنی و سیاسی.

«امیرفرشاد ابراهیمی» ساکن فعلی آلمان، فعال سیاسی و منتقد سیاست‌های جمهوری اسلامی ایران که در پی حمله انصار حزب‌الله به کوی دانشگاه در سال ۱۳۷۸ و بروز اختلافات شدید، از عضویت در این گروه استعفا کرد، از پشت پرده انصار می‌گوید، و از این که حتی نامش را هم به درستی نمی‌دانیم.

رادیوفردا: آقای امیرفرشاد ابراهیمی! سوال را از اینجا شروع می‌کنم که آن گروهی که به نام انصار حزب‌الله – چه درست و چه غلط – پیش مردم معروف شده، یا به طور عام، همان نیروهای لباس شخصی، که این روزها به خاطر برخوردشان با تظاهرکنندگان، شاید نام‌شان بیشتر از نیروی انتظامی و امنیتی بر سر زبان‌ها باشد، چه کسانی هستند؟ از کجا می‌آیند؟

امیرفرشاد ابراهیمی: شاکله انصار حزب‌الله به سال ۱۳۷۲ برمی‌گردد. این گروه علنا با نشریه «یالثارات الحسین» اعلام موجودیت کرد. این نشریه ابتدا فقط در نماز جمعه پخش می‌شد، اما بعدها به کیوسک روزنامه‌فروشی‌ها راه پیدا کرد و علنی شد. تا سال ۱۳۷۴ همه گروه‌ها زیر عنوان انصار حزب‌الله جمع بودند. اما از این سال به بعد به دلیل اختلاف نظرهای کلی به چند پاره تقسیم شدند. یک گروه همان انصار حزب‌الله باقی ماندند و با نشریه یالثارات الحسین کماکان به کار مطبوعاتی خود مشغول بودند. و گروه دوم عنوان «اتحادیه دانشجویان و فارغ‌التحصیلان حزب‌الله» داشتند که آقایان الله‌کرم، مسعود ده‌نمکی، فرج مرادیان و حاجی بخشی هم عضو این گروه بودند.

و این در واقع همان گروهی است که شما دبیر سیاسی آن محسوب می‌شدید؟

بله. این تشکل که تشکیل شد من دبیر سیاسی آن شدم. آقای حسین الله‌کرم دبیر کل، و مسعود ده‌نمکی به عنوان دبیر فرهنگی آن برگزیده شد.

یعنی بیشتر برخوردهای خیابانی که به نام انصار حزب‌الله در سال‌های دهه هفتاد شاهدش بودیم، درواقع ناشی از عملکرد همین گروه بود؟

بله. اتحادیه فارغ‌التحصیلان و دانشجویان حزب‌الله بودند. افرادی مثل آقای گودرزی هم در همین گروه بودند. ما با آن گروه اصلی انصار حزب‌الله در یک سری مسائل اختلاف نظر داشتیم، اما در کل اشتراکات فکری زیادی هم داشتیم. می‌شود گفت که تقسیم کار کرده بودیم. بخشی از کار را انصار حزب‌الله برداشت و آن انجام کارهای فرهنگی و مطبوعاتی بود؛ و ما هم به عنوان گروه دیگری به برگزاری تجمعات دست می‌زدیم، جلساتی به نام «نوسازی معنوی» تشکیل می‌دادیم. و بله! می‌شود گفت که در آن درگیری‌ها و بر هم زدن تجمعات، تقریبا همه گروه‌ها با همدیگر همکاری داشتند و افرادی که مردم کلا به اسم انصار حزب‌الله می‌شناسند در آن مشارکت می‌کردند.

که به لباس شخصی‌ها معروف شدند...

بله.

خوب، اینها تحت فرماندهی چه کسی هستند؟ برای چه کسی کار می‌کنند؟ به عبارت ساده‌تر مشروعیت برخوردشان و امکان استفاده از قوه قهریه‌شان را از کجا می‌آورند؟

مشروعیت‌شان را در کل از رهبر می‌گیرند. این امر علنی بود. همه هم می‌دانستند. ما با دفتر رهبری ارتباط خیلی نزدیکی داشتیم. ملاقات‌های خصوصی داشتیم . بر سر هر موضوعی مجاز بودیم به دفتر رهبری برویم . حالا شاید الزاما با خود رهبر ملاقات نداشتیم . اما با مسولان ارشد دفتر رهبری در ارتباط بودیم . و همین مشروعیت هم باعث شده بود که نیروهای امنیتی و انتظامی نسبت به برخوردهای انصار حزب‌الله از خودشان مماشات نشان بدهند.

منظورتان این است که برخی از رهنمودها و راهکارها را به طور مستقیم از دفتر رهبری اتخاذ می‌کردید؟

دقیقا، دقیقا. نگاه کنید! پیش می‌آمد که ما جلساتی با آقای جنتی یا آقای مصباح یزدی هم داشته باشیم. اما آن چه که به رفتار ما مشروعیت می‌داد حمایت رهبری بود. مثلا وقتی پیش آقای جنتی یا یزدی می‌رفتیم می‌گفتند که شما کبوتران ولایت هستید. در جلساتی که با دیگران هم داشتیم آنان ما را با عنوان سربازان ولایت قلمداد می‌کردند. مطلب دیگری که باید بهش اشاره کنم این است که از سال ۱۳۷۶ و با سرکار آمدن آقای خاتمی تنش‌ها و درگیری‌ها بیشتر شد . نیروی انتظامی هم در یک وضعیت منفعل قرار گرفته بود. و نمی‌دانست با این نیروها باید چه کند. از همین جا بود که پایه و اساس تشکیل نیروهای «نوپو» شکل گرفت.
طبق دستور مستقیم رهبری به مسئول اطلاعات نیروی انتظامی که در آن زمان آقای سرتیپ مسعود صدرالاسلام بود نیرویی راه‌اندازی شد به نام نوپو که اسم اختصاری «نیروهای ویژه پاسدار ولایت» بود. بخشی از بچه‌های انصار حزب‌الله به شکل کاملا سازمانی و ارگانیک در اختیار نیروی انتظامی قرار گرفت و زیر نظر اطلاعات نیروی انتظامی کار می‌کردند. همین افراد هم بودند که در حادثه ۱۸ تیر کوی دانشگاه حضور داشتند. الان هم در برخورد با تظاهرکنندگان و معترضان به نتایج انتخابات، نیروهای نوپو را می‌توانید با جلیقه‌های خاکستری رنگ تشخیص دهید.

که از آن زمان برای چنین مواقعی سازمان‌دهی شده‌اند...

بله، دقیقا.

خوب، به نیروهای مختلف اشاره کردید، یعنی این افراد به محض پیوستن به تشکیلات انصار حزب‌الله مسلح می‌شوند و امکان استفاده از سلاح سرد و گرم را پیدا می‌کنند؟

ببینید، بحث تسلیح حزب‌الله برای اولین بار در ایام اتفاقات کوی دانشگاه مطرح شد. قبل از آن، به این صورت مطرح نبود که بگوییم همه نیروهای حزب‌الله سلاح داشتند. باید بدانید که یک رابطه کاملا پیچیده در میان نیروهای انصار حزب‌الله وجود دارد که اگر بخواهم تشریحش کنم بسیار زمان‌بر خواهد بود. به طور خلاصه، کسانی که در انصار حزب‌الله حضور داشتند عمدتا بسیجی یا سپاهی بودند. این افراد سپاهی گاها از محل خدمت‌شان در سپاه اسلحه داشتند.
و این اسلحه را زمانی که در ماموریت‌های حزب‌الله حضور داشتند با خودشان حمل می‌کردند. افرادی هم که بسیجی بودند عمدتا حکم‌هایی داشتند که به همان احکامی برمی‌گشت که در ایست‌های بازرسی در خیابان‌ها از آن استفاده می‌کردند. بر همین اساس اگر زمانی هم نیروی انتظامی یا هر کس دیگر می‌خواست با آنها برخورد کند یا بپرسد که این افراد لباس شخصی اینجا، در تجمعات، چه کار می‌کنند، نمی‌گفتند من حزب‌اللهی هستم؛ می‌گفتند من بسیجی‌ام، این هم حکم ماموریتم. بهترین تعبیر این است که بگوییم در واقع یک سوء استفاده قانونی در اینجا انجام می‌شد و کسی هم از این افراد ایراد نمی‌گرفت.

حالا که بحث از سازماندهی نیروهاست می‌خواستم بپرسم در سازماندهی نیروهای انصار حزب‌الله که یک نیروی شبه‌نظامی با ایدئولوژی مذهبی شدید به شمار می‌رود، مولفه مذهب کجا قرار می‌گیرد؟ اعتقادات چه جایگاهی دارد؟

اعتقادات در درجه بالایی بود. انصار حزب‌الله یک گروه و سازمانی بود که به اعضایش حقوق و پول به طور رسمی نمی‌داد البته راه‌های دیگری بود که...

به این بحث باز می‌گردیم، اما اجازه بدهید به اینجا که رسیده‌ایم، یک پرانتز باز کنیم. از ایران شنیده می‌شود که به افرادی پول داده می‌شود تا در برخورد با معترضین، بقیه نیروها را همراهی کنند. شما احتمال چنین چیزی را چطور می‌بینید؟

احتمال آن را تایید می‌کنم. ببیند مثلا آقای ... عضو انصار حزب‌الله بود، ولی مثلا یک آژانس هواپیمایی هم داشت. این آژانس هواپیمایی طبعا یک سری هزینه‌هایی هم دارد، باید مالیات بپردازد. اما بر اساس روابط خاص، از این هزینه‌ها چشم‌پوشی می‌شد. کافی است که من مثلا به عنوان مسئول انصار حزب‌الله به آقای ... زنگ بزنم که در آن زمان دبیر جامعه اسلامی ... بود، و بگویم فلانی از بچه‌های ماست، هوایش را داشته باشید. همین «هوایش را داشته باشید»، به معنای آن بود که او می‌تواند از یک رانت ویژه استفاده کند.

شما شخصا شاهد چنین مسائلی بودید؟

بله. من شخصا شاهد بودم . این سفارشات در رده‌های بالای گروه اتفاق می‌افتاد. البته در رده‌های پایین‌تر و بچه‌هایی که مثلا تجمعات را بر هم می‌زدند یا در میان نیروهای پیاده نظام هم این طور نبود که مثلا بگویند «خوب شما امروز این تجمع را بهم زدید این دو هزار تومان را بگیر!»، اما در هر صورت پولی به آنان اختصاص داده می‌شد. مثلا می‌گفتیم، خوب شما بچه‌های حزب‌الله هستید . می‌خواهید فلان برنامه یا فلان هیات مذهبی را تشکیل دهید. این پول را آقای فلانی به همین منظور به شما کمک کرده است...

خوب پس باز می‌گردیم به نقش مذهب و استفاده از آعتقادات در این گروه، که پیشتر بحث‌اش نیمه کاره ماند...

بله . مذهب در جایگاه بالای تفکر این گروه قرار دارد. اساسا اکثر برخوردها (از سوی بازوهای اجرایی گروه) با انگیزه‌های مذهبی صورت می‌گیرد.
کسانی که در رده اول این گروه بودند می‌دانستند که برخورد با آقای عطاالله مهاجرانی یا برخورد با دکتر سروش یک برخورد سیاسی است. ولی ما، یا کلا جریان اصلی انصار حزب‌الله نمی‌رفتیم به این افراد بگوییم که مثلا چون ما از نظر سیاسی با آقای خاتمی اختلاف داریم بروید و تجمع‌شان را بر هم بزنید. با این عنوان طرح می‌شد که این افراد دارند ریشه‌های اسلام را می‌خشکانند. اینها دارند اسلام را کم‌رنگ می‌کنند، اسلام آمریکایی را ترویج می‌کنند، و امثال این صحبت‌ها. در واقع نیروها، به عنوان یک تکلیف دینی تجمعات را بر هم می‌زدند یا با مردم برخورد می‌کردند.

حالا اگر موافق باشید، کمی بیشتر به اتفاقات اخیر بپردازیم. یکی از شایعات قوی این است که در برخورد با معترضان تظاهرات اخیر از نیروهای خارجی هم استفاده می‌شود. آیا شما در طول مدتی که با این گروه همکاری می‌کردید شاهد چنین نمونه‌هایی هم بوده‌اید؟ این ادعا به نظر شما تا چه حد می‌تواند صحت داشته باشد؟

باید برگردم به همان حرفی که یک بار هم زدم، اعضایی که در انصار حزب‌الله فعالند عمدتا نیروهای بسیجی هستند. بسیجی‌ها به عنوان ضابط قضایی عمل می‌کنند و در مواقع بحران این افراد می‌توانند به عنوان یکی از زیرمجموعه‌های سپاه پاسداران انجام وظیفه کنند. ماموریت حفظ امنیت تهران طبق مصوبه فرماندهی کل قوا زیر نظر قرارگاه ثارالله تهران است . قرارگاه ثارالله تهران یک قرارگاه مستقل است که زیر نظر هیچ کدام از نیروهای پنچگانه سپاه قرار ندارد، و مستقیما زیر نظر فرمانده کل قوا هدایت می‌شود. در آن قرارگاه ثارالله دو تیپ وجود داشتند وهنوز هم هستند که در آن افراد خارجی حضور دارند. یک تیپ آن جنب نمایشگاه بین‌المللی تهران و مابین نمایشگاه و ساختمان صدا و سیما مستقر است که اینها بازماندگان لشکر ۹ بدر هستند که افرادش عراقی‌اند. یک تیپ دیگر هم از نیروهای احتیاط حزب‌الله لبنان هستند که برای آموزش وارد ایران شده‌اند و مانده‌اند. دفتر آنها هم در خیابان حافظ شیراز در خیابان ولی‌عصر قرار دارد، ولی محل استقرارشان پادگان امام علی است .
این شایعاتی که امروز در سطح جامعه مطرح شده... کما این که خودم هم در عکسها شاهد آن بودم دو تن از اعضا حزب‌الله لبنان را نشان می‌دهد که یکی از آنها جزو افراد معروف حزب‌الله لبنان است، یعنی برادر علی منیر اشمر است که همین حالا هم اگر به وب‌سایت حزب‌الله لبنان بروید، می‌بینید که نامش در بین شهدای استشهادی نوشته شده. برادر او، در درگیری‌های اخیر در تهران حضور داشته است، عکسش هم در خیابان چاپ و منتشر شده است. همین به نظر من می‌تواند ثابت کند که حزب‌الله لبنان، نیروهایش را برای سرکوب، وارد ایران کرده است. ولی حضور این افراد ربطی به انصار حزب‌الله ندارد؛ این افراد از زیر مجموعه‌های سپاه پاسداران هستند...

یعنی این افراد خارجی که می‌گویید، در ارتباط با لباس شخصی‌ها نیستند؟

نه، این افراد، حاصل ارتباط ارگانیکی است که سپاه پاسداران با حزب‌الله لبنان دارد. البته درست است که ما هم به عنوان انصار حزب‌الله در آن زمان اشتراکات زیادی با حزب‌الله لبنان داشتیم . حتی با حزب‌الله سوریه و افغانستان . و هر جا کنگره‌ای برگزار می‌شد ما هم به عنوان نماینده حزب‌الله ایران در آن شرکت می‌کردیم؛ اما هیچ وقت ارتباط ارگانیکی با این افراد نداشتیم . و حضور این افراد (حزب‌الله لبنان در ایران) برمی‌گردد به ارتباط سپاه پاسداران و بهره‌گیری آنان از حزب‌الله لبنان.

می‌خواستم بپرسم وقتی به عکس‌های درگیری‌ها در ایران نگاه می‌کنید، چهره‌های آشنایی هم در بین لباس شخصی‌ها می‌بینید؟ یا نیروها به طور کامل از آن زمان عوض شده‌اند؟

بله . وقتی عکس‌ها را می‌بینم تعدادی از بچه‌هایی را که آن زمان در انصار حزب‌الله حضور داشتند می‌بینم . البته شاید در آن زمان رده‌های‌شان خیلی پایین‌تر از امروز بود. ولی امروز به عنوان نیروهای لباس شخصی و حزب‌اللهی در مقابل مردم قرار دارند و اسلحه هم دارند و عده دیگری هم از چهره‌های آشنا به عنوان بسیجی، و در لباس بسیجی، در تجمعات حضور دارند.

به این نکته اشاره کردید که «سلاح دارند». دامنه اختیارات این افراد تا چه حد است؟ آیا در برخورد با معترضین به طور مثال، حکم تیر دارند؟ تا چه حد اجازه برخورد فیزیکی با مردم دارند؟

در زمانی که من در این تشکیلات بودم هنوز حوادث به درگیری مسلحانه با مردم نکشیده بود. صرفا این افراد تجمعات را به هم می‌زدند. و البته دامنه اختیارات‌شان در همان زمان هم به‌شدت بالا بود. نیروی انتظامی هیچ گونه برخوردی هیچ گاه با این افراد نداشت . یادم می‌آید بعد از تجمعات و برخوردهایی که در جریان تشییع جنازه‌های آقای مختاری و خانم اسکندری و آقای فروهر صورت گرفت و بعد از درگیری‌هایی که پیش آمد، تعدادی از افراد انصار حزب‌الله توسط نیروی انتظامی دستگیر شدند. به من زنگ زدند که ما چند نفر را بازداشت کرده‌ایم که ادعا می‌کنند از بچه‌های انصار حزب‌الله هستند، بیایید که اگر آنها را می‌شناسید آزادشان کنیم. یعنی اگر هم به هر دلیل این افراد توسط نیروی انتظامی بازداشت می‌شدند بلادرنگ آزاد می‌شدند. و هیچ گونه برخوردی هم با آنان صورت نمی‌گرفت.

بالاترین برخوردی که من شاهد آن بودم در جریان ضرب و شتم آقای نوری و مهاجرانی بود در نماز جمعه تهران که همان زمان قوه قضاییه این افراد را بازداشت کرد و برای‌شان حکم هم صادر شد، اما هیچ گاه این احکام اجرا نشد. یعنی در واقع قوه قضاییه اهتمامی نمی‌دید که با این افراد برخورد کند. چون هم قوه قضاییه و هم نیروی انتظامی می‌دانستند که به هر جهت این افراد نیروهای وفادار نظام هستند و به نوعی تحت امر رهبری هستند. به همین دلیل هم کسی جرات برخورد با آنها را نداشت.

دایره اختیارات‌شان عملا به اندازه‌ای گسترده بود که قادر بودند هر کاری بکنند. من بارها و بارها شاهد بودم که مثلا یک بچه ۱۷، ۱۸ ساله به یک سرهنگ نیروی انتظامی دستور می‌داد و سرش داد می‌زد که مثلا «چرا نیروهای‌تان را نمی‌آورید جلو؟!» و متاسفانه می‌دیدم که پلیس هم حرف این افراد را اجرا می‌کرد و نسبت به آنان مماشات داشت و از آنان می‌ترسید . چون همه به خوبی می‌دانستند که انصار حزب‌الله یعنی رهبری .