21:00 گرينويچ - شنبه 18 مارس 2006
احمد زيدآبادی کارشناس مسايل سياسی ايران
نگاهی به سير مواضع جمهوری اسلامی در قبال محمد مصدق
در تظاهرات منجر به انقلاب بهمن 1357، نام دكتر محمد مصدق نخست وزير فقيد ايران در سطح گسترده ای در جامعه ايران زنده شد. از آنجا كه بخش مهمی از نيروهای دخيل در انقلاب از ياران ديرين و يا علاقه مندان به دكتر مصدق بودند، معمولا در راهپيمايیهای خيابانی عكس های مصدق در كنار عكس ساير شخصيت های انقلابی توسط راهپيمايان حمل میشد. در اين دوره روحانيون و ساير گروه های مذهبی كه در انقلاب شركت داشتند، نه فقط از مصدق به بدی ياد نمی كردند بلكه عموما او را به عنوان رهبری ضد استعماری مورد تمجيد و تحسين قرار می دادند. از بزرگداشت ميليونی تا سکوت و توهين در نخستين مراسم رسمی پس از انقلاب برای بزرگداشت محمد مصدق كه در 14 اسفند سال 57 برگزار شد، آيت الله سيد محمود طالقانی از روحانيون نوانديش و حامی دكتر مصدق بر سر مزار او در احمدآباد در ميان جمعيتی كه تعداد آنها را ميليونها نفر گزارش كردهاند، سخنرانی كرد. در اين مراسم، اغلب گروه های سياسی، اعم از ماركسيست و ملی و مسلمان حضور يافته بودند، به طوری كه سراسر دشت احمدآباد را جمعيت فرا گرفته بود. گفته می شود در اين زمان تعدادی از روحانيون سرشناسی كه از احيای تفكر ملی و دموكراتيک دكتر مصدق نگران بودهاند، از جمعيت انبوه گرد آمده بر مزار مصدق برای آينده خود احساس خطر كردهاند. با اين همه، روحانيون تا زمانی كه آيت الله طالقانی زنده بود و نيز تا زمانی كه اعضای جبهه ملی و نهضت آزادی ايران در شورای انقلاب و دولت موقت حضور داشتند، از انتقاد علنی به مصدق خودداری می كردند. با انتخاب ابوالحسن بنی صدر به عنوان نخستين رييس جمهوری ايران و بروز درگيری بين او و سران روحانی حزب تازه تاسيس جمهوری اسلامی، به تدريج زمزمههايی در انتقاد از مصدق در بين هواداران روحانيون بلند شد، زيرا بنی صدر خود را پيرو دكتر مصدق اعلام كرده بود.
ابوالحسن بنی صدر در اوج درگيری خود با سران حزب جمهوری اسلامی تلاش كرد تا سالروز وفات مصدق در سال 59 را به تجديد خاطره سخنرانی آيتالله طالقانی تبديل كند، اما سخنرانی او به همين مناسبت در دانشگاه تهران از سوی كسانی كه آنها را به حزب جمهوری اسلامی نسبت دادهاند، به خشونت كشيده شد. اسلام مقابل ملی گرايی خلع بنی صدر از رياست جمهوری در سال 60 و حوادث مربوط به مخالفت جبهه ملی با لايحه قصاص سبب شد كه آيتالله خمينی نه تنها اعضای اين گروه را "مرتد" اعلام كند، بلكه مصدق را هم كه پيش از آن وی را مورد احترام نسبی قرار داده بود، بدون آنكه نامی از او ببرد، «مسلم» نداند. در اين دوران، برخی از اعضای حزب جمهوری اسلامی كه گفته می شود از ياران دكتر مظفر بقايي، رهبر حزب زحمتكشان ايران بوده اند، از جمله حسن آيت كتابهايی در باره دكتر مصدق منتشر کردند كه در آنها محمد مصدق به شدت مورد حمله و توهين قرار گرفته بود. از خرداد سال 1360، مصدق نيز در شمار افرادی قرار گرفت كه طرح هر گونه اتهامی عليه آنها از تريبونهای رسمی و عمومی مجاز بود، اما امكانی برای دفاع از آنها به هيچ وجه فراهم نبود.
افزون بر اين، به دليل آنكه مصدق به عنوان سمبل ملیگرايی ايرانی شهرت يافته بود، در اين سالها "ملیگرايی" نيز به عنوان امری منفی و خلاف اسلام ترويج و تبليغ می شد، به طوری كه پسوند "ملی" از همه نهادهايی كه آن را به دنبال خود داشتند حذف شد. برای نمونه مجلس شورای ملی به مجلس شورای اسلامی و هواپيمايی ملی ايران به هواپيمايی جمهوری اسلامی تغيير نام داد. اين وضعيت، با فراز و نشيبهايی ادامه پيدا كرد و به صورت تابعی از ديدگاه رسمی حكومت نسبت به ميزان احساس خطر از جانب هواداران مصدق در آمد. گرايش دوباره به مصدق با انتخاب محمد خاتمی به عنوان رييس جمهوری ايران و ظهور جنبش اصلاح طلبانه در جامعه، نام مصدق يک بار ديگر در بين نسل جوان ايرانی با شور و حرارت بسيار مطرح شد. دانشجويان كه محمد خاتمی را ادامه دهنده راه مصدق می پنداشتند در طراحی شعارهای سياسی خود نام آن دو را در كنار يكديگر می آوردند. اين موضوع به حساسيت جناح محافظه كار ايران دامن زد و آنها پس از يک دوره سكوت نسبی در باره مصدق بار ديگر تهاجم تبليغاتی خود را عليه او شروع كردند. در اين ميان، در سياست خارجی ايران اتفاقی رخ داد كه بخشی از محافظه كاران نيز نفع خود را در آن ديدند كه از شدت حملات خود عليه مصدق بكاهند. اين اتفاق، اظهار نظر جورج بوش رييس جمهوری آمريكا در مورد جمهوری اسلامی و معرفی آن به عنوان بخشی از "محور شرارت" در كنار عراق و كره شمالی بود. در واقع، بخشی از محافظه كاران در اين دوره احساس كردند كه برای محكوم كردن آمريكا در مجامع جهانی دستاويزی بهتر از تكيه بر مداخله آمريكا در كودتای 28 مرداد سال 1332 ندارند. از آنجا كه تقبيح كردن اقدام آمريكا در كودتا عليه دولت مصدق با متهم كردن مصدق به عنوان عامل آمريكا قابل جمع نبود، محافظه كاران به تدريج از متهم كردن دكتر مصدق به اتهامهايی كه در طول دوران پس از انقلاب امری رايج بود، فاصله گرفتند. ابزاری برای هيجان آفرينی
افزون بر اين، درگير شدن جمهوری اسلامی در بحران اتمی نيز سبب شد كه محافظه كاران برای جلب طبقات متوسط شهری نه فقط برنامه اتمی خود را با نهضت ملی شدن صنعت نفت به رهبری دكتر مصدق مقايسه كنند، بلكه برای نخستين بار پس از انقلاب به ايدئولوژی ملی گرايانه دكتر مصدق نيز روی خوش نشان دهند. طی ماه های اخير تكيه بر عامل مليت به عنوان يک امر بسيج كننده اجتماعی، ترجيع بند سخنان بسياری از رهبران جناح محافظه كار بوده است، رهبرانی كه پيش از اين هر نوع سخن گفتن از مليت را در مقابل مذهب قرار میدادند و آن را به صورت مسالهای انحرافی و حتی شرک آميز معرفی می كردند. به نظر می رسد كه جمهوری اسلامی ناخواسته و تحت تاثير بحران روابط خارجی خود از انترناسيونليسم مذهبی مورد ادعايش به سوی نوعي ناسيوناليسم حركت كرده است؛ به طوری كه رهبران ايران امروزه حتی حمايت خود از برخی گروه های اسلامی در منطقه را در جهت "منافع ملی" و يا "امنيت ملی" ايران توجيه می كنند. با اين همه، بسياری از تحليلگران بر اين نظرند كه در جمهوری اسلامی به علت آنكه به تبعات ملت – دولت پايبند نيست، از ملی گرايی صرفا به عنوان ابزاری برای ايجاد هيجان در بين برخی از طبقات اجتماعی عليه كشورهای خارجی استفاده می شود. به هر حال، به رغم حاكميت يکدست محافظه كاران بر ايران، امروز امكان تمجيد و تجليل از دكتر مصدق برای دوستداران او در ايران فراهم شده است، اما در عين حال اين دوستداران نمی توانند از مخالفان روحانی دكتر مصدق مانند نواب صفوی و آيتالله كاشانی به راحتی انتقاد كنند و اگر هم چنين كنند امكان نشر آن در مطبوعات وجود ندارد. اين در حالی است كه برخی از تندروهای جناح محافظه كار كه هنوز هم با مصدق مخالفند از اين آزادی برخوردارند كه با هر لحنی عليه مصدق سخن بگويند و نظر خود را بدون هرگونه محدوديتی در نشريات منعكس كنند
احمد زيدآبادی کارشناس مسايل سياسی ايران
نگاهی به سير مواضع جمهوری اسلامی در قبال محمد مصدق
در تظاهرات منجر به انقلاب بهمن 1357، نام دكتر محمد مصدق نخست وزير فقيد ايران در سطح گسترده ای در جامعه ايران زنده شد. از آنجا كه بخش مهمی از نيروهای دخيل در انقلاب از ياران ديرين و يا علاقه مندان به دكتر مصدق بودند، معمولا در راهپيمايیهای خيابانی عكس های مصدق در كنار عكس ساير شخصيت های انقلابی توسط راهپيمايان حمل میشد. در اين دوره روحانيون و ساير گروه های مذهبی كه در انقلاب شركت داشتند، نه فقط از مصدق به بدی ياد نمی كردند بلكه عموما او را به عنوان رهبری ضد استعماری مورد تمجيد و تحسين قرار می دادند. از بزرگداشت ميليونی تا سکوت و توهين در نخستين مراسم رسمی پس از انقلاب برای بزرگداشت محمد مصدق كه در 14 اسفند سال 57 برگزار شد، آيت الله سيد محمود طالقانی از روحانيون نوانديش و حامی دكتر مصدق بر سر مزار او در احمدآباد در ميان جمعيتی كه تعداد آنها را ميليونها نفر گزارش كردهاند، سخنرانی كرد. در اين مراسم، اغلب گروه های سياسی، اعم از ماركسيست و ملی و مسلمان حضور يافته بودند، به طوری كه سراسر دشت احمدآباد را جمعيت فرا گرفته بود. گفته می شود در اين زمان تعدادی از روحانيون سرشناسی كه از احيای تفكر ملی و دموكراتيک دكتر مصدق نگران بودهاند، از جمعيت انبوه گرد آمده بر مزار مصدق برای آينده خود احساس خطر كردهاند. با اين همه، روحانيون تا زمانی كه آيت الله طالقانی زنده بود و نيز تا زمانی كه اعضای جبهه ملی و نهضت آزادی ايران در شورای انقلاب و دولت موقت حضور داشتند، از انتقاد علنی به مصدق خودداری می كردند. با انتخاب ابوالحسن بنی صدر به عنوان نخستين رييس جمهوری ايران و بروز درگيری بين او و سران روحانی حزب تازه تاسيس جمهوری اسلامی، به تدريج زمزمههايی در انتقاد از مصدق در بين هواداران روحانيون بلند شد، زيرا بنی صدر خود را پيرو دكتر مصدق اعلام كرده بود.
ابوالحسن بنی صدر در اوج درگيری خود با سران حزب جمهوری اسلامی تلاش كرد تا سالروز وفات مصدق در سال 59 را به تجديد خاطره سخنرانی آيتالله طالقانی تبديل كند، اما سخنرانی او به همين مناسبت در دانشگاه تهران از سوی كسانی كه آنها را به حزب جمهوری اسلامی نسبت دادهاند، به خشونت كشيده شد. اسلام مقابل ملی گرايی خلع بنی صدر از رياست جمهوری در سال 60 و حوادث مربوط به مخالفت جبهه ملی با لايحه قصاص سبب شد كه آيتالله خمينی نه تنها اعضای اين گروه را "مرتد" اعلام كند، بلكه مصدق را هم كه پيش از آن وی را مورد احترام نسبی قرار داده بود، بدون آنكه نامی از او ببرد، «مسلم» نداند. در اين دوران، برخی از اعضای حزب جمهوری اسلامی كه گفته می شود از ياران دكتر مظفر بقايي، رهبر حزب زحمتكشان ايران بوده اند، از جمله حسن آيت كتابهايی در باره دكتر مصدق منتشر کردند كه در آنها محمد مصدق به شدت مورد حمله و توهين قرار گرفته بود. از خرداد سال 1360، مصدق نيز در شمار افرادی قرار گرفت كه طرح هر گونه اتهامی عليه آنها از تريبونهای رسمی و عمومی مجاز بود، اما امكانی برای دفاع از آنها به هيچ وجه فراهم نبود.
افزون بر اين، به دليل آنكه مصدق به عنوان سمبل ملیگرايی ايرانی شهرت يافته بود، در اين سالها "ملیگرايی" نيز به عنوان امری منفی و خلاف اسلام ترويج و تبليغ می شد، به طوری كه پسوند "ملی" از همه نهادهايی كه آن را به دنبال خود داشتند حذف شد. برای نمونه مجلس شورای ملی به مجلس شورای اسلامی و هواپيمايی ملی ايران به هواپيمايی جمهوری اسلامی تغيير نام داد. اين وضعيت، با فراز و نشيبهايی ادامه پيدا كرد و به صورت تابعی از ديدگاه رسمی حكومت نسبت به ميزان احساس خطر از جانب هواداران مصدق در آمد. گرايش دوباره به مصدق با انتخاب محمد خاتمی به عنوان رييس جمهوری ايران و ظهور جنبش اصلاح طلبانه در جامعه، نام مصدق يک بار ديگر در بين نسل جوان ايرانی با شور و حرارت بسيار مطرح شد. دانشجويان كه محمد خاتمی را ادامه دهنده راه مصدق می پنداشتند در طراحی شعارهای سياسی خود نام آن دو را در كنار يكديگر می آوردند. اين موضوع به حساسيت جناح محافظه كار ايران دامن زد و آنها پس از يک دوره سكوت نسبی در باره مصدق بار ديگر تهاجم تبليغاتی خود را عليه او شروع كردند. در اين ميان، در سياست خارجی ايران اتفاقی رخ داد كه بخشی از محافظه كاران نيز نفع خود را در آن ديدند كه از شدت حملات خود عليه مصدق بكاهند. اين اتفاق، اظهار نظر جورج بوش رييس جمهوری آمريكا در مورد جمهوری اسلامی و معرفی آن به عنوان بخشی از "محور شرارت" در كنار عراق و كره شمالی بود. در واقع، بخشی از محافظه كاران در اين دوره احساس كردند كه برای محكوم كردن آمريكا در مجامع جهانی دستاويزی بهتر از تكيه بر مداخله آمريكا در كودتای 28 مرداد سال 1332 ندارند. از آنجا كه تقبيح كردن اقدام آمريكا در كودتا عليه دولت مصدق با متهم كردن مصدق به عنوان عامل آمريكا قابل جمع نبود، محافظه كاران به تدريج از متهم كردن دكتر مصدق به اتهامهايی كه در طول دوران پس از انقلاب امری رايج بود، فاصله گرفتند. ابزاری برای هيجان آفرينی
افزون بر اين، درگير شدن جمهوری اسلامی در بحران اتمی نيز سبب شد كه محافظه كاران برای جلب طبقات متوسط شهری نه فقط برنامه اتمی خود را با نهضت ملی شدن صنعت نفت به رهبری دكتر مصدق مقايسه كنند، بلكه برای نخستين بار پس از انقلاب به ايدئولوژی ملی گرايانه دكتر مصدق نيز روی خوش نشان دهند. طی ماه های اخير تكيه بر عامل مليت به عنوان يک امر بسيج كننده اجتماعی، ترجيع بند سخنان بسياری از رهبران جناح محافظه كار بوده است، رهبرانی كه پيش از اين هر نوع سخن گفتن از مليت را در مقابل مذهب قرار میدادند و آن را به صورت مسالهای انحرافی و حتی شرک آميز معرفی می كردند. به نظر می رسد كه جمهوری اسلامی ناخواسته و تحت تاثير بحران روابط خارجی خود از انترناسيونليسم مذهبی مورد ادعايش به سوی نوعي ناسيوناليسم حركت كرده است؛ به طوری كه رهبران ايران امروزه حتی حمايت خود از برخی گروه های اسلامی در منطقه را در جهت "منافع ملی" و يا "امنيت ملی" ايران توجيه می كنند. با اين همه، بسياری از تحليلگران بر اين نظرند كه در جمهوری اسلامی به علت آنكه به تبعات ملت – دولت پايبند نيست، از ملی گرايی صرفا به عنوان ابزاری برای ايجاد هيجان در بين برخی از طبقات اجتماعی عليه كشورهای خارجی استفاده می شود. به هر حال، به رغم حاكميت يکدست محافظه كاران بر ايران، امروز امكان تمجيد و تجليل از دكتر مصدق برای دوستداران او در ايران فراهم شده است، اما در عين حال اين دوستداران نمی توانند از مخالفان روحانی دكتر مصدق مانند نواب صفوی و آيتالله كاشانی به راحتی انتقاد كنند و اگر هم چنين كنند امكان نشر آن در مطبوعات وجود ندارد. اين در حالی است كه برخی از تندروهای جناح محافظه كار كه هنوز هم با مصدق مخالفند از اين آزادی برخوردارند كه با هر لحنی عليه مصدق سخن بگويند و نظر خود را بدون هرگونه محدوديتی در نشريات منعكس كنند
بررسی کتاب تجربه مصدق در چشم انداز آينده ايران
چه شد که نفت ملی شد؟ ملی شدن صنعت نفت به روايت کتاب خواب آشفته نفت
مرور کتاب نگاهی به کتاب 'حاکميت ملی و دشمنان آن' نوشته فخرالدين عظيمی
طرحی که اجرا نشد سازمان سيا اسرار تازه ای از کودتای 28 مرداد را فاش کرد
نقش بی بی سی' در کودتای 28 مرداد 23 اوت، 2005 ايران
۲۸ مرداد و اهميت استراتژيک نفت 18 اوت، 2005 ايران
52 سالگی قيام 'شاهدوستان' و 'کمونيسم ستيزان' 18 اوت، 2005 ايران
نگاه ديگر: 'خواب آشفته نفت 17 دسامبر، 2004 ايران
چرا وقايع 28 مرداد هنوز مهم است؟ گرينويچ 22/08/2003 ايران
مصدق در تاريخ گرينويچ 20/08/2003 ايران
آمريکا از هواداری تا ضديت با مصدق گرينويچ 19/08/2003 ايران
۲۸ مرداد و اهميت استراتژيک نفت 18 اوت، 2005 ايران
52 سالگی قيام 'شاهدوستان' و 'کمونيسم ستيزان' 18 اوت، 2005 ايران
نگاه ديگر: 'خواب آشفته نفت 17 دسامبر، 2004 ايران
چرا وقايع 28 مرداد هنوز مهم است؟ گرينويچ 22/08/2003 ايران
مصدق در تاريخ گرينويچ 20/08/2003 ايران
آمريکا از هواداری تا ضديت با مصدق گرينويچ 19/08/2003 ايران