۱ آبان ۱۳۸۷

تب انتخابات در ایران و آمریکا

در حالی که مردم ایالات متحده آمریکا خود را آماده می کنند تا برای اولین بار فردی آفریقایی تبار را به کاخ سفید بفرستند که در صورت درست بودن پیشبینی اینجانب یک حادثه تاریخی خواهد بود (بلحاظ نظری نه دستاوردهایی که شخص آقای اوباما بدست خواهند آورد و یا رویکردی که کشور در عمل در پیش خواهد گرفت). گرچه با نهایت تاسف هنوز جهانی که ما امروز در آن زندگی می کنیم و گاه سخن از جهان قرن بیستم می رانیم هنوز سالیان نوری به رسیدن به دنیایی آزاد و همراه برابری برای همه فاصله دارد و تجربه مستقیم چند ساله من در کشورهای به اصطلاح متمدن گاه من را وامی دارد تا ناامیدانه فکر کنم که در جهان به اصطلاح آزاد بیش از هرجایی دیگر نقض حقوق انسانی از جمله تبعیض نژادی صورت می گیرد. با این حال انتخاب باراک اوباما گامی است به جلو و شاید نشان از شهامت اروپائی تباران برای رفتن به جلو باشد. هنوز اروپا و کشورهایی که تحت سلطه برخی از این کشورها و یا اشغال گروهی از ساکنین این قاره درآمدند حاظر به پذیرش ظلم هایی که بر گروه زیادی از مردم جهان رفت، چه از طریق سیاست های استعماری و یا برده داری نیستند.

و اما انتخابات در ایران:
مقاله آقای باقرزاده را در سایت ایران امروز بخوانید.
مطلبی از دوست عزیز آقای باقرزاده را خواندم و در فرصت کمی که داشتم چند سطری را در این مورد یادداشت نمودم که از این قرار است:

وجه اشتراک آقای خاتمی با رهبر حکومت اسلامی، خامنه ای و بنیانگذاران حکومت، خمینی تنها در حرف خ اول نام فامیلیشان نیست. گرچه خاتمی چه به لحاظ بینش و چه منش قابل مقایسه با دیگر آخوندهایی که من می شناسم نیست با این حال نباید فراموش کرد که او عبا و عمامه آخوندی برتن دارد. دور از انصاف نیست اگر بگوییم که این دسته همه سر و ته یک قبایند!

اصلاحات بنیادین با مالاندن ماست بر خانه گلی در حال فروپاشیدن (اشاره به ریشه اصطلاح ماست مالی کردن) بدست نمی آید. ملا، آخوند، حاج آقا، آیت الله، حجت الاسلام، یا هر نام دیگری که می نامندشان باید به قول خودشان بزرگواری نمایند به حجله هاشان برگشته و زمام امور سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را به متخصصین امور واگذارند. جناب آقای دکتر حجت الاسلام والامسلمین سید محمد خاتمی نیز از این قائده مستثنا نیستند. اگر ایشان مایل به فعالیت سیاسی هستند یا تمایل به تدریس در مکانی غیر از حوزه علمیه دارند می توانند با کنار گذاشتن عبا و عمامه در چارچوب قانون به فعالیت مشغول شوند.

بطور خلاصه اشاره می کنم که گرچه نگاه مصالحه ای و عملگرایانه به مسائل در خیلی از مسائل نه تنها بد نیست که ممکن است در مواردی لازم باشد ولی در مورد نظام سیاسی حاکم بر کشور باید منتقدین و دلسوزان ایران نگاهی بلند مدت و راهبردی داشته باشند. چگونه می توان ساختار موجود را برچید و نظامی مردمی مبتنی بر ارزشهای انسانی و حقوق بشری جایگزین نمود؟ سئوال آقای باقرزاده بجاست که آیا خاتمی اندک پایبندی به اصلاحات دارند یا خیر. جواب من به عنوان شهروند ایرانی یک کلمه است: نه!

هیچ نظری موجود نیست: