زن اسرائیلی: بدون شوهر ایرانی ام، هرگز!
میترا فرهمند (اسراییل)
يک بانوی اسرائيلی می گويد که اگر مقامات آن کشور به بهانه های امنيتی از ورود شوهر ايرانيش به اسرائیل جلوگيری کنند و نگذارند که افراد خانواده او در کنار يکديگر زندگی کنند، «سنگ به روی سنگ باقی نخواهد گذاشت و از هر امکان قانونی برای رسيدن به اين حق خود استفاده خواهد کرد». اين بانوی جوان که مايل به افشای نام خود نيست و پدر و مادرش زاده ايران هستند، دو سال پيش هنگام سفر به ترکيه با شوهر کنونی خود آشنا شد و با او ازدواج کرد و دارای يک دختر کوچک است. اين بانو می گويد که ادعای مقامات امنيتی اسرائيل دائر بر اين که «همسر ايرانی وی ممکن است در اسرائيل به يک خطر امنيتی مبدل گردد، قابل قبول نيست و دولت اسرائيل بايد حساب مردم خوب ايران را از حساب رژيمی که از نابودی اين کشور سخن می گويد جدا بداند». به گفته او: «بسياری از ايرانيان اسرائيل را دوست دارند و خواهان همزيستی با اين کشور هستند و اظهارات سران ايران را در مورد نابودی اسرائيل رد می کنند.» ازدواج در استانبول بانو الف – سين همسر خود را دو سال پيش در يک کاباره شرقی در شهر استانبول ترکيه ملاقات کرد. همسر او يک خواننده ايرانی است که به ترکيه آمده به اين اميد که بتواند از آنجا به يک کشور ديگر مهاجرت کند. آنها خيلی زود دوست شدند و به هم خو گرفتند و همانجا ازدواج کردند و بانوی اسرائيلی از همسر خود باردار شد و پس از بازگشت به اسرائيل برای آوردن شوهرش به اقدامات قانونی پرداخت. مقامات امنيتی اسرائيل می گويند که «البته آنها حساب ملت ايران را از حساب دولت آن کشور جدا می کنند. ولی در عالم جاسوسی و خرابکاری شيوه های مختلفی برای رخنه دادن افراد به کشور دشمن وجود دارد که يکی از آنها استفاده از امور عاطفی است. آيا آن فردی که به عنوان خواننده ايرانی در کاباره استانبول کار می کند، نمی تواند يک عامل و يک مامور حکومت ايران باشد؟» مقامات اسرائيلی می گويند که هيچ اطمينانی نمی توان به اين امر داشت. بانو الف-سين اکنون حدود دو سال است که دوندگی می کند. او ابتدا به وزارت کشور مراجعه کرد و اعلام داشت که ازدواج کرده و خواهان آوردن شوهر خويش به اسرائيل است. نخست از او سند خواستند. همه اسناد را ارائه داد. گفتند بايد چند ماه صبر کند تا درباره سابقه شوهرش تحقيق شود. در پايان اين مدت به او پاسخ رد دادند و گفتند که جريان مشکوک به نظر می رسد. آن بانو دوباره تقاضای رسيدگی کرد و به مقامات بالاتری در وزارت کشور اسرائيل پناه برد. باز هم پس از چند ماه به او پاسخ رد دادند. شش ماه پيش در اسرائيل قانونی به تصويب رسيد که به موجب آن جمهوری اسلامی ايران يک دولت دشمن محسوب می شود و شهروندان ايرانی غيريهودی نمی توانند تابعيت اسرائيلی بگيرند. شکایت علیه وزارت کشور خانم الف – سين به دادگاه اسرائيل شکايت برد و تقاضا کرد تصميم وزارت کشور در مورد شوهر او باطل شود. ولی قاضی که خود يک بانوست، حکم داد که تصميم وزارت کشور با استناد به قانونی که تصويب شده دارای اعتبار است و نمی توان آن را باطل کرد. خانم قاضی در حکم خود نوشت که آن زن و شوهر می توانند در کشوری خارج از اسرائيل زندگی کنند. آن بانو از اين حکم ابراز خشم می کند و می گويد که گرچه پدر و مادر او در غرب ايران زاده شده اند، ولی خود او متولد اسرائيل است و اين سرزمين را وطن خود می داند و حاضر به مهاجرت به کشور ديگری نيست. او همچنين می گويد که دختر خردسالش اين حق را دارد که از محبت پدری برخوردار شود. تنها يک اميد برای اين بانو و اين مادر باقی مانده و آن شکايت به ديوان عالی عدالت اسرائيل است که بالاترين مرجع قضائی اين کشور محسوب می شود. ديوان عالی مسوول رسيدگی به شکايات شهروندان عليه مقامات کشوری و دولتی است و در موارد بسياری به سود شاکی و عليه دولت رای داده است. بانو الف – سين هنوز برای اين فرجامخواهی وقت دارد و می کوشد که از طريق مراجعه به رسانه های همگانی و جلب افکار عمومی، وزارت کشور اسرائيل را به تغيير تصميم خود وادار سازد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر