۸ بهمن ۱۳۸۷

دلبستگی اوباما به ريشه‌های آفريقايی ـ آمريکايی اش

متن هر دو نوشته از سایت رادیو فردا گرفته شده و تصاویر از دیگر منابع. لازم به ذکر است که تصاویر اوباما با سارا پلین جنبه طنز داشته و واقعی نیستند!

به اعتقاد برخی از صاحب نظران، پشتيبانی نادری که هنرمندان عرصه های مختلف در دوران رقابت‌های انتخاباتی از باراک اوباما کردند، نشان دهنده محبوبيت او در نزد هنرمندان است.

اما خود اوباما در زمينه‌های فرهنگی دارای چه نوع گرايشی است؟

روزنامه فرانسوی فيگارو در مقاله‌ای در اين زمينه می‌نويسد که سليقه‌های فرهنگی رئيس‌جمهوری آمريکا در زمينه‌های موسيقی، ادبيات، نقاشی، سينما و تلويزيون، نشان‌دهنده دلبستگی او به ريشه‌های آفريقايی ـ آمريکايی خود است.

اوباما و سينما

بی شک فرانسيس فورد کاپولا، فيلم‌ساز سرشناس که در حمايت از رياست جمهوری باراک اوباما فعاليت کرد، خوشحال خواهد شد بداند که اوباما دو قسمت نخست مجموعه فيلم های «پدر خوانده» را از هر فيلمی بيشتر دوست دارد.

اوباما در گفتگو با شبکه تلويزيونی سی بی اس آمريکا می گويد: «صحنه آغاز فيلم را از حفظ هستم. زمانی که مارلون براندو به يکی از همراهان وفادارش می گويد «تو به من احترام نگذاشتی؛ اين را می‌دانی و حالا می‌خواهی که کاری برايت انجام دهم»؛ اين حاضر جوابی عالی، هم ظريف است و هم در عين حال بی رحم. اين ديالوگ، لحن ويژه ای به کل داستان بخشيده است».

سليقه اوباما در زمينه سينما بيشتر کلاسيک است. فيلم های ديگر مورد علاقه وی «لورنس عربستان» ساخته ديويد لين و با بازی پيتر اوتول؛ «کازابلانکا» با بازی زوج سينمايی اينگريد برگمن و هامفری بوگارت و «پرواز بر فراز آشيانه فاخته» با بازی جک نيکلسون هستند.

فیلم لبووسکی بزرگ ساخته برادران کوئن و بازیگری جف بریجز دیگر فیلم مورد علاقه باراک اوباماست.


باراک و ميشل، همسرش، در خانه پای دی‌وی‌دی نمی‌نشينند. سالن سينمای شخصی کاخ سفيد در آينده امکانی است تا اوباما عقب‌افتادگی خود را در اين زمينه جبران کند.

اوباما و ادبيات

دوريس کرنز گودوين، تاريخ‌شناس و زندگينامه‌نويس معروف آمريکا که در سال ۱۹۹۵ جايزه پوليتزر را دريافت کرده در کتاب اخير خود با نام «گروه رقيبان: نبوغ سياسی آبراهام لينکلن» به زندگی سياسی شانزدهمين رئيس‌جمهوری آمريکا و گروهی از اعضای کابينه اش که از مخالفين لينکلن بودند، می پردازد.

اين پژوهش مورد توجه اوباما نيز قرار گرفته و برخی از صاحب‌نظران از جمله خود کرنز گودوين روش تشکيل کابينه دولتی اوباما را با شيوه گزينش اعضای دولت توسط آبراهام لينکلن مشابه دانسته‌اند.

اما سليقه باراک اوباما در کتاب بيشتر ادبی است. او پيش از اين در گفت و گويی با مجله رولينگ استون اعلام کرده بود که رمان «زنگ ها برای که به صدا درمی آيند» (۱۹۴۰) ارنست همينگوی يکی از کتاب هايی است که از آن الهام می گيرد.

با جستجوی بيشتر درمی‌يابيم که اين سناتور سابق ايالت ايلينوي برای انتخاب نخست خود رمان «آواز سليمان» نوشته رمان نويس مشهور آفريقايی ـ آمريکايی تونی موريسون را برگزيده است.

خانم تونی موريسون که در سال ۱۹۹۳ نوبل ادبی را به دست آورد در اين رمان داستان خانواده سياه‌پوستی را نسل به نسل نقل می کند و در اين سفر تاريخی پرشور به مسئله هويت، بردگی و ريشه مردم سياه پوست آمريکا می پردازد.

در ادامه اين انتخاب، آثار کلاسيک قرار دارند: «موبی ديک» نوشته هرمان ملويل و مجموعه نمايشنامه های ويليام شکسپير.

در بخش زندگينامه ها، می توان «جدايی آب ها» نوشته تيلور برنچ، تاريخ‌شناس و برنده جايزه پوليتزر سال ۱۹۸۸ را در ميان کتاب های مورد علاقه باراک اوباما يافت، کتابی نزديک به هزار صفحه درباره زندگی مارتين لوتر کينگ، رهبر سياه پوستان آمريکا.

اوباما و موسيقی

اوباما بيشتر از بازيگران هاليوود به خوانندگان نزديک است. او هيچ گاه iPod (وسيله گوش دادن به موسيقی) خود را ترک نمی کند. اوباما طرفدار راک اندرول است و از سبک های فانک و جاز لذت می‌برد.

چهل و چهارمين رئيس جمهوری آمريکا سبک هيپ‌هاپ را هم دوست دارد، به شرطی که دخترانش هم بتوانند به کلام آهنگ‌ها گوش کنند.

اوباما و نقاشی

آلستر سوک نويسنده ديلی تلگراف می نويسد تابلويی اثر نقاش عهد ويکتوريا، جرج فردريک واتس (۱۸۱۷-۱۹۰۴)، مورد علاقه باراک اوباما است. تابلوی واتس نام همان پيام اصلی اوباما «اميد» را بر خود دارد.

اين نقاشی متعلق به سال ۱۸۸۶، تصوير دختر جوانی است که چشمانش با نوار پارچه ای بسته شده اند. دختر معصوم بر کره خاکی نشسته و در شب زمين، با چشمان بسته چنگ می نوازد.

صاحب نظران معتقدند که جرج فردريک واتس با اين تابلو علاقه خود را به بازتاب «درد» نشان داده است؛ همان سوژه ای که موضوع روز کنونی است و اوبامای جوان اين تصوير را در ياد خود حک کرده است.

«اميد» می تواند کلمه مورد ستايش اوباما باشد؛ کلمه ای که زير عکس رسمی او به سبک کارهای گرافيکی اندی وارهول آمده است و مجله تايم آن را در روز ۵ ژانويه به عنوان نمادی از «سال تغيير» منتشر کرد.

اوباما و تلويزيون

مثل خيلی از پدر و مادرها، باراک اوباما وقت کم خود را با دخترانش می گذراند. همان طور که ميشل، همسر اوباما، می گويد آنها ترجيح می دهند سريال‌هايی را تماشا کنند که بتوان آن ها را در جمع خانواده نگاه کرد. از اين رو رئيس جمهور، سريال «هانا مانتنا» را که از شبکه ديسنی پخش می‌شود به خوبی می شناسد.

اوباما به سريال «سیم» (The Wire) که از سوی مجله های تايم، انترتینمنت ويکلی و روزنامه گاردين در سال ۲۰۰۸ به عنوان بهترين برنامه تلويزيونی انتخاب شد، علاقه بسيار دارد. «سيم» سريالی پليسی است که بسيار واقعی ساخته شده است.

اين سريال در باره زندگی روزمره در آمريکا است و موضوع آن به پشت پرده قاچاق مواد مخدر در شهر بالتيمور، شهری که در آن وقايع جنايی بسياری رخ می دهد می پردازد.

«امید»، تابلویی که الهام بخش اوباما شد

۱۳۸۷/۱۱/۰۲ رادیو فردا


در تابلوی «اميد»، زن جوانی به تصوير کشيده شده که مشغول نواختن چنگی است که فقط يک تار آن باقی مانده و گوش خود را برای شنيدن نوای چنگ به اين آلت موسيقی نزديک کرده است.



تابلوی نقاشی «اميد»، اثر جورج فردريک واتس، نقاش بريتانيايی، توجه بسياری از مردم و رسانه ها را به خود جلب کرده چرا که اين اثر قرن نوزدهمی الهام بخش عبارت مشهور و تيتر کتاب باراک اوباما يعنی «بی پروايی اميد» است.


«اميد» در موزه کوچک «گيلدهال» در مرکز شهر لندن نگهداری می شود.


به گزارش روزنامه آمريکايی کريستين ساينس مانيتور، اين موزه کمتر شناخته شده را بايد با کمک نقشه شهر پيدا کرد و هيچگاه جزو ديدنی ترين نقاط لندن نبوده است. اما مسئولان آن از مراجعه گسترده مردم و بخصوص جهانگردان برای ديدن اين نقاشی تعجب زده اند.



ارتباط اين اثر با باراک اوباما از آنجا می آيد که جرمای رايت، پيشوای مذهبی سابق وی، در يکی از سخنرانی های خود ۲۰ سال پيش اين تابلو را منبعی الهام بخش توصيف کرد. او گفت: « در اين تابلو زن جوان حال و روز يک قربانی جنگ را دارد ولی در عين حال بی پروايی و شهامت اميد را به نمايش می گذارد.»

اين تصوير و توصيف آن آويزه گوش باراک اوباما شد. او از همين عبارت در نطق سال ۲۰۰۴ و زمان انتخاب اش به عنوان سناتور و همينطور در عنوان کتاب دوم خود استفاده کرد.

کارکنان موزه کوچک گيلدهال که پس از ويرانی طی جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۹۱ مجددا گشايش يافت از ميزان علاقه مراجعان به آثار فردريک واتس بخصوص تابلوی «اميد» متعجب اند و می گويند همزمانی نمايش آثار وی با استفاده باراک اوباما ازعنوان اين تابلو در سخنرانی خود کاملا تصادفی بوده است.

به خاطر پوشش رسانه ها و مطبوعات بريتانيا از ارتباط اين تابلو با يکی از عبارت های مورد علاقه باراک اوباما نمايشگاه جديد موزه گيلدهال با استقبال فراوان هنردوستان و افراد بی تفاوت روبرو شده است.

گروه های توريست ژاپنی را می توان ديد که به محض رسيدن به موزه به سراغ تابلوی «اميد» می روند و يا جهانگردان از کشورهای ديگر را می توان ديد که با پرس و جو در مورد اين اثر شنيده های خود در مورد ارتباط آن با سخنرانی باراک اوباما را می سنجند.

اين اثر متعلق به سال ۱۸۸۵ جزو يک مجموعه هنری خصوصی است و نقاش دو نسخه از آن نقاشی کرده است. نسخه بهتر آن در موزه مشهورتری در شهر لندن به نام «تيت» قرار دارد.

موضوع آثار ديگر فردريک واتس که در موزه گيلدهال به نمايش گذاشته شده اند عمدتا مشکلات و شرايط سخت زندگی فقرا و محرومان است. با وجوديکه اين نقاش پس از مرگ شهرت نسبی خود را از دست داد ولی دو تابلوی وی به نام «اميد» و ديگری «عشق و زندگی» از ساير آثار وی مشهورتر هستند.

باراک اوباما رئيس جمهوری جديد آمریکا اکنون امکان آنرا دارد که از تابلوی «عشق و زندگی» هر روز لذت ببرد چون اين تابلو از سوی بريتانيا به مردم آمريکا تقديم شد و تئودور روزولت رئيس جمهور اسبق آمريکا آنرا در يکی از تالارهای کاخ سفيد نصب کرد.

۲۷ دی ۱۳۸۷

آبرویم بر باد دادی فریاد از تو فرهاد

متهم ایرانی تخریب کتابهای تاريخی محکوم شد

فرهاد حکیمزاده که متهم شده بود به بیش از ۱۵۰ کتاب و اثر تاریخی و بسیار پرقیمت مربوط به قرن‌های شانزدهم میلادی به بعد صدمه زده است، به دوسال زندان محکوم شد.

آقای حکیمزاده که در لندن زندگی می کند متهم شده بود که در مدت هفت سال کتابهای تاریخی را از کتابخانه "بریتیش لایبرری" قرض گرفته و صفحاتی از آنها را جدا کرده است.

بر اساس گزارشها صدمات وارد شده به کتابهای تاریخی با چشم غیر حرفه ای قابل تشخیص نیست و در لابلای اوراقی قرار دارد که با دست صحافی شده اند و حدیث سفرهای اروپاییان به ایران، بین النهرین و امپراطوری مغول است.

پیشتر روزنامه گاردین، چاپ لندن، گزارش کرد که پژوهشگران ارشد حیران مانده اند که چرا آقای حکیمزاده، تحصیل کرده دانشگاه هاروارد، ناشر و متفکر با يک چاقوی جراحی به جان 150 کتابی افتاده است که قرن هاست در مجموعه ملی محفوظ بوده اند.

به نوشته گاردین: "خسارت مالی که او در طی هفت سال به بار آورده است چیزی حول و حوش چهارصدهزار پوند است اما دکتر کریستین جنسن، مسئول بخش مجموعه چاپی کتابخانه می گوید به هیچ عنوان نمی توان قیمتی روی کتابها و نقشه هایی که او نابود کرده گذاشت."

پژهشگران کتابخانه بریتانیا در ماه ژوئن 2006، بعد از آنکه یک کتابخوان دیگر به آنها خبر داد که صفحاتی از یکی از کتابها کنده شده است، به کاراگاه تبدیل شدند. تحقیقات دقیق کارشناسان، صحت این حرف این کتابخوان را ثابت کرد و بعد عملیات وسیعی درباره آنکه چه کسی مرتکب این کار شده و اینکه چه کتابهای دیگری هم به همین سرنوشت دچار شده اند، آغاز شد.

۲۰ دی ۱۳۸۷

اینجا ایران است

انتخابات ریاست جمهوری نزدیک است.
بشتابید بشتابید بشتابید


























بجای متوسل شدن به مزخرفات و خرمقدسی ها باید از شر اسلام و هرچه آخوند بی شعور و فرصت طلب است رها شد.

سید علی حسینی خامنه ای باید بزند به چاک.

دستیابی به پیشرفت اقتصادی و آزادی و حقوق بشر با سردمداری یک مشت آخوند پررو و الاغتور و چلمن امکان پذیر نیست. قاضی مرتضوی ها، احمدی نژادها و دیگران؛ چه شیخ زاییده یا شیخ گایئده به مردم این سرزمین خدمت نکرده خیانت می نمایند. دیری نخواهد رسید که مردم آزاده این سرزمین آزادی و پاکی از شر این نکبت ها رها خواهند شد. به امید آن روز

۱۸ دی ۱۳۸۷

من نگران عبادی هستم

نامه به بان کی ‌مون، دبیرکل سازمان ملل
متن نامه
چنانچه مایل به افزودن نام خود به لیست امضاء کنندگان هستید لطفا به آدرس bhoghoogh@yahoo.de ایمیل بفرستید. لیست روز دوشنبه ۱۲ ژانویه ۲۰۰۹ (۲۳ دیماه ۱۳۸۷) بسته شده و نامه همراه با اسامی امضاء کنندگان برای گیرندگان ارسال می‌شود. برای مشارکت در ادامه تلاش‌ها برای دفاع از خانم عبادی و بازگشایی دفتر کانون مدافعان حقوق بشر، از جمله برای رسانیدن این نامه بدست و جلب حمایت اعضای پارلمان، روزنامه نگاران، فعالان حقوق بشر و دیگران در کشوری که اقامت دارید، نیز می‌توانید با ایمیل آدرس فوق تماس بگیرید.

برنده نوبل صلح ۱۹۹۷: من نگران عبادی هستم

گلناز اسفندياری، رادیو فردا

ایران روز دوشنبه پنجم ژانویه گفت در مورد امنیت شیرین عبادی نیازی به نگرانی جامعه بین‌المللی نیست و حکومت ایران امنیت خانم عبادی را مثل هر شهروند دیگری تامین خواهد کرد.

حسن قشقاوی سخنگوی وزارت خارجه ایران نیز گفت اگر خانم عبادی درخواست کند اقدامات لازم برای حفاظت از وی انجام خواهد شد.

این اظهار نظرهای مقام‌های ایرانی هم‌زمان است با افزایش نگرانی‌های گسترده در مورد امنیت خانم عبادی؛ دلیل بروز این نگرانی‌ها چند حادثه، از جمله بستن مرکز فعالیت‌های وی در تهران و تظاهرات یک گروه تندرو در مقابل منزل او بود که خانم عبادی را متهم کردند که در جریان بحران غزه، از اسرائیل جانبداری می‌کند.

در روزهای اخیر بان کی مون دبیر کل سازمان ملل متحد، مقام‌های اتحادیه اروپا و شماری از نهادهای مدافع حقوق بشر، از دولت ایران خواسته‌اند تا امنیت شیرین عبادی را تضمین کند.

خانم جودی ویلیامز، برنده جایزه صلح نوبل سال ۱۹۹۷ میلادی که همراه با شیرین عبادی و چند زن دیگر ِ برنده جایزه نوبل، انجمن زنان نوبل را در سال ۲۰۰۶ تشکیل داده‌اند، در گفت‌وگویی با رادیو اروپای آزاد/رادیو آزادی می‌گوید که هنوز هم نگران سرنوشت همکار ایرانی خود است.


رادیو اروپای آزاد/رادیو آزادی: دولت ایران می‌گوید نیازی به نگرانی جامعه بین‌المللی در مورد سرنوشت شیرین عبادی نیست و دولت از وی مثل هر شهروند ایرانی دیگر محافظت خواهد کرد. خانم ویلیامز واکنش شما به این اظهار نظر چیست؟ آيا نگرانی شما را برطرف می‌کند؟

جودی ویلیامز: آرزویم این بود که نگرانی ما رفع شود ولی این‌طور نیست. اکنون مدت‌هاست که شیرین عبادی تحت فشار مداوم است. این فشارها ابتدا از رسانه‌ها آغاز شد و روز ۲۱ دسامبر هم مرکز کانون مدافعان حقوق بشر بسته شد. بعد هم در روز ۲۹ دسامبر به دفتر وکالت وی ریختند و اسناد و کامپیوترهای وی را بردند.

همین اواخر شاهد آن بودیم که حدود ۱۵۰ نفر در مقابل خانه او علیه وی شعار دادند. با توجه به این موارد فکر می‌کنم همه ما دلیل کافی برای نگرانی داریم.


دولت ایران می‌گوید که بستن دفتر شیرین عبادی یک موضوع حقوقی است و تظاهرات در مقابل منزل وی نیز حادثه مهمی نبوده است. اما شما و دیگران -از جمله خود خانم عبادی- معتقدید که دلیل تمام این فشارها و اقدام‌ها، فعالیت‌های ایشان در زمینه دفاع از حقوق بشر است. به اعتقاد شما چرا اعمال فشار بر خانم عبادی اکنون تشدید شده است؟

چون آن‌ها [حکومت ایران و گروههای تندرو] علاقه‌ای به حقوق بشر ندارند. ما طی چند ماه اخیر شاهد افزایش این اقدام‌ها علیه خانم عبادی هستیم. اما اگر به روند برخورد حکومت ایران با مدافعان حقوق بشر نگاه کنیم، می‌بینیم که پرونده درخشانی ندارد. بنابراین به سختی می توان وعده ها و حرفهای آنها در مورد حفاظت از جان شیرین عبادی را باور کرد. حکومت ایران قبلا وی را بازداشت کرده است و حوادثی که در ماه‌های اخیر شاهد آن هستیم خیلی شبیه به اقداماتی است که پیشتر، قبل از بازداشت وی [نزدیک به چهار سال پیش-رادیو فردا] روی داد. نگرانی ما این است که حکومت ایران در حال زمینه‌چینی و پرونده‌سازی برای بازداشت مجدد خانم عبادی است.

دولت ایران برای جلوگیری از وقوع هر حادثه‌ای برای خانم عبادی چه اقداماتی باید انجام دهد؟ و در سطح بین‌المللی چه کارهای دیگری می‌توان انجام داد؟ تا کنون سازمان ملل متحد، اتحادیه اروپا و مجامع و گروه‌های دیگری نیز خواستار تامین امنیت وی شده اند.

به عنوان مثال وقتی‌که ۱۵۰ نفر دفتر کار و منزل وی را محاصره کردند، خانم عبادی به سرعت با پليس تماس گرفت. اما نیروهای پلیس پس از حضور در محل برای مدتی طولانی هیچ کاری نکردند و به این گروه اجازه دادند که به فریاد کشیدن خود ادامه دهد.

قاعدتا اگر هدف حفاظت از خانم عبادی باشد، پلیس باید به سرعت دخالت کرده و این افراد را متفرق کند. به نظر من حکومت ایران باید نشان دهد که در حفاظت از خانم عبادی جدی است نه این‌که به جامعه بین المللی این‌طور جلوه دهد ولی در عمل، کاری نکند.

من از تمام کسانی که به حقوق بشراعتقاد دارند می‌خواهم که از مدافعان حقوق بشر دفاع کنند. شیرین عبادی و افراد دیگر نظیر وی، زندگی خود را برای این هدف [دفاع از حقوق بشر] به خطر می‌اندازند.

هر کسی که به صحبت‌های من گوش می‌دهد و می‌تواند نامه‌ای به حکومت ایران بنویسد، باید خواستار حفاظت از شیرین عبادی شود. هر کدام از ما با برداشتن یک گام می‌توانیم جهان را به مکانی بهتر از این که هست بدل کنیم.

به نظر شما شیرین عبادی و سایر فعالان حقوق بشر چگونه باید به افزایش فشارها و تهدیدهای امنیتی بر خود واکنش نشان دهند؟

آرزوی من این بود که آنها مجبور نبودند در این شرایط سخت فعالیت کنند، ولی متاسفانه این تنها راهی است که برای آن‌ها باقی مانده است و به همین خاطر من برای آنها احترام ویژه ای قائل هستم.

خانم عبادی با وجود تشدید فشارها و تهدید شدن به مرگ، به فعالیت خود ادامه می‌دهد. تمام هم‌کاران وی به فعالیت‌های خود در دفاع از حقوق مدنی مردم و حقوق بشر ادامه می‌دهند ، به حمایت از زندانیان و ناراضیان سیاسی و دفاع از افراد بی‌دفاع ادامه می‌دهند. همه این کارها در شرایطی انجام می‌شود که خود این فعالین بشدت تحت فشار هستند. این فعالین به موازین جهانی حقوق بشر و به فعالیت‌هایی که در این راستا در ایران انجام می‌دهند عمیقا معتقدند. به نظر من آنها انسان‌های با شهامتی هستند.

در سال ۲۰۰۷ شما و شیرین عبادی از دولت جورج بوش خواستید تا گفت‌وگوهای سازنده‌ای را با حکومت ایران آغاز کند. آیا قصد دارید که این خواست خود را با باراک اوباما رئیس جمهور جدید آمریکا نیز در میان بگذارید؟

  • «به نظر من حکومت ایران باید نشان دهد که در حفاظت از خانم عبادی جدی است نه این‌که به جامعه بین المللی این‌طور جلوه دهد ولی در عمل، کاری نکند.»

جودی ویلیامز

بله قطعا، من فکر نمی‌کنم که از طریق منزوی کردن بتوان به چیزی رسید. به اعتقاد من حکومت‌ها، شهروندان و همه باید در تماس و گفت‌وگو باشند. وقتی‌که گروهی در انزوا قرار بگیرد ایجاد فضای رعب و وحشت ساده تر خواهد بود و این همان کاری است که حکومت ایران انجام می دهد؛ یعنی منزوی کردن مردم ایران در داخل کشور و یا منزوی کردن یکی از مدافعان حقوق بشر.

چند هفته قبل از آغاز دور جدید اعمال فشارها بر شیرین عبادی وی قصد داشت برای دریافت یک جایزه حقوق بشر به خارج سفر کند. اما حکومت [ایران] پاسپورت وی را ضبط کرد و به وی اجازه خروج از کشور را ندادند. وقتی‌که مردم کشوری در انزوا قرار بگیرند، ایجاد فضای رعب و وحشت ساده خواهد بود. بله به نظر من دولت باراک اوباما باید با حکومت ایران وارد گفت‌وگوهای مستقیم شود.

در پاسخ به کسانی که می‌گویند «نمی‌توان با حکومت ایران یک گفت‌وگو و تماس منطقی داشت» چه می‌گویید؟ خود شما در این مصاحبه گفتید که حکومت ایران ناقض حقوق بشر است.

همین نکته را هم می‌شد در مورد اتحاد شوروی سابق عنوان کرد، اما در آن مورد تماس و گفت‌وگوهای مستقیم وجود داشت. میخائیل گورباچف فضای آن کشور را باز کرد و وضعیت متحول شد. این تماس‌ها و تغییرات در شرایطی صورت گرفت که اتحاد شوروی نیز پرونده بدی در مورد حقوق بشر داشت.

بهترین راه تاثیرگذاری، تماس مستقیم است و نه انزوا و منزوی ساختن.

۱۲ دی ۱۳۸۷

اميد كردستاني، مدير ارشد گوگل كيست؟


اميد كردستاني، نايب‌رئيس ارشد بخش فروش و عملكرد جهاني در شركت اينترنتي گوگل است.


در حالي كه ياهو ايران را از ليست كشورهاي موجود در اين سايت حذف كرده است اما گوگل به لطف مدير ايراني خود همچنان زبان فارسي را به رسميت مي شناسد.


اميد كردستاني در تهران به دنيا آمده و در سن چهارده سالگي، پس از مرگ پدرش به كاليفرنيا رفته‌است.


وي مدرك كارشناسي مهندسي برق خود را از دانشگاه ايالتي سن‌خوزه گرفته‌است. وي همچنين در سال 1991 مدرك كارشناسي‌ارشد خود را در رشته «مديريت بازرگاني» (MBA) از دانشگاه استنفورد گرفت.


وي به دليل داشتن نام خانوادگي كردستاني, گاهي اشتباهاً چنان پنداشته شده‌است كه كرد است ولي از هر دو طرف مادري و پدري اصليت تهراني دارد و همچنين متولد و بزرگ شده تهران است و زبان مادري فارسي دارد.


او داراي سابقه‌اي بيش از 12 سال در زمينه فناوري سطح بالا در شركت‌هاي پيشروي اينترنتي مانند نت‌اسكيپ است. او همچنين نائب‌رئيس بخش توسعه، كسب و كار و فروش در اين شركت بود و توانست بازده مالي وب‌گاه نت‌اسكيپ را در عرض 18 ماه از 88 ميليون دلار در سال به بيش از 200ميليون دلار در سال برساند.


او كارش را در نت‌اسكيپ در بخش فروش اُاي‌ام (OEM) آغاز كرد و در طي دوره چهار ساله كه در آن شركت حضور داشت مسئوليت برقراري ارتباطات تجاري با شركت‌هايي چون اي‌بِي، سيتي‌بانك، آمريكن‌آن‌لاين، آمازون، تراولاسيتي، اينتل و اكسايت را برعهده داشت.


كردستاني پيش از آغاز كار در نت‌اسكيپ در بخش‌هايي چون بازاريابي، مديريت محصول و توسعه،كسب و كار در شركت‌هايي چون 3DO، Go و هيولت-پكارد فعاليت مي‌كرده‌است.


كردستاني در 8 مي 2006 در مجله تايم به عنوان يكي از صد نفري كه دنيا را شكل داده‌اند نام گرفته‌است .


وي هم اكنون يكي از بزرگترين مديران ارشد شركت گوگل است.

Omid Kordestani
Senior Vice President, Global Sales & Business Development

Omid Kordestani is the senior vice president of global sales and business development. He is directly responsible for Google's worldwide revenue generation efforts as well as the day-to-day operations of the company’s sales organization. As Google's "business founder," Omid led the development and implementation of the company's initial business model. Since joining in May of 1999, he has brought Google to profitability in record time, generating more than $10 billion in revenue in 2006.

Omid has more than 20 years of high-technology consumer and enterprise experience, holding key positions at several start-ups, including Internet pioneer Netscape Communications. As vice president of business development and sales, he grew Netscape's online revenue from an annual run-rate of $88 million to more than $200 million in 18 months. Prior to Netscape, he held positions in marketing, product management, and business development at The 3DO Company, Go Corporation and Hewlett-Packard.

Omid received an MBA from the Stanford Graduate School of Business and a bachelor's degree in electrical engineering from San Jose State University.