شما چه فکر می کنید؟
سگ زرد برادر شغال است و همشون سر و ته یک کرباسند.
بین بد و بدتر یکی را باید انتخاب کرد. محمد یا محمود؟
سگ زرد برادر شغال است و همشون سر و ته یک کرباسند.
بین بد و بدتر یکی را باید انتخاب کرد. محمد یا محمود؟

گزینه چین پیشروی ایران
راجر کوهن مقالهنويس روزنامه نيويورکتايمز روزهای سالگرد انقلاب را در تهران میگذراند. او در اين مقالهای به تشريح حال و هوای سياسی ايران، همزمان با اعلام رسمی نامزدی محمد خاتمی برای انتخابات رياستجمهوری، پرداخته است.
مقاله روز دوشنبه نيويورک تايمز اين گونه آغاز میشود: بيشترين وحشت ايران از ظهور چهرهای مانند گورباچف است، فردی از درون حکومت که به اسم مصالحه با غرب کار را به حراج انقلاب و نابود کردن نظام اعتقادی آن بکشاند.

به نظر راجر کوهن، بحث اصلی در اين ميان آن است که آيا ايران میتواند به سبک و سياق چين اصلاحاتی را به انجام برساند که نظام اسلامی و سلسله مراتبی آن آسيبی نبيند، و يا آنکه گشايش روابط با آمريکا مساوی خواهد بود با يک درونپاشی به طريقی که شوروی اتفاق افتاد؟
کوهن مینویسد: شعار «مرگ بر آمريکا» همراه با شعار پرقدرت «مرگ بر اسرائيل» که در راهپيمايیها سر داده می شود ظاهراً پاسخی بسنده به اين نوع بحثها است. حکومت ايران تنها در زمينی بازی میکند که با آن آشنا است. اما تصوری که در مورد ايران وجود دارد تقريباً با واقعيت همخوانی ندارد. حکومت تلاش زيادی به خرج داده میدهد تا پيچيدگی خود را در پس پرده نهان دارد.

همان طور که در عمل ديده شده اين ابزار مناسبی برای کار نيست. برتری و تفوق ايران با دردسرهای آمريکا همزمان شده است. در زمان رياستجمهوری آقای اوباما، اصل و اساس سياست ايالات متحده در قبال ايران بايد مجاب کردن آيت الله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، در اين مسئله باشد که بهای مذاکره با آمريکا سقوط و انقراض جمهوری اسلامی نيست.
به اعتقاد مقالهنويس روزنامه نيويورک تايمز کليد حکومت روحانيون در ايران که خامنهای حاکم آن است در همين جا نهفته است. حکومت خامنهای، حکومتی مطلقه به معنای کامل کلمه نيست. در حکومتی که سرکوب و آزادی دشوارياب با يکديگر در رقابت هستند، همچنان که خودکامگی و دموکراسی، آيتالله خامنهای، بزرگترين سهم از قدرت را در ميان اقلیّت دارد (و البته از سهم ممتاز الهی نيز برخوردار است).

با اين همه ايجاد فضای باز برای اصلاحات اقتصادی و گفتگو شاخصهای دوران خاتمی بود همان طور که گزافهگويی و سوءمديريت شاخص جانشيناش محمود احمدینژاد است. ريخت وپاشها و خاصه خرجیهای احمدینژاد با سقوط قيمت نفت همراه شد، و ايرانیها را در حيرت فرو برد که ميليياردها پول کشور به کجا رفته است. و اکنون با اعلام نامزدی خاتمی رقابت انتخاباتی شور و هيجان میگيرد.
خاتمی با گفتن آنکه «خواست تاريخی ايرانيان برای آزادی، استقلال و عدالت » او را ملزم به شرکت در انتخابات کرده است، به شايعات پايان داد. اينکه او به آزادی، به عنوان وعده عمل نشده انقلابی که به سقوط شاه منتهی شد، اولويت نخست را میدهد موضوعی قابلتوجه است.

اما به اعتقاد مقالهنويس روزنامه نيويورک تايمز شتابزدگی احمدینژاد او را به شئ پرنده ناشناختهای در فضای سياست جهانی بدل ساخته، و اين رهبری انقلاب و ميليونها نفری که پيشتر به او رأی داده بودند را به درنگ بيشتری در انتخاب مجدد او وا میدارد.
يک نظريه قائل به اين است که وجود احمدینژاد به نفع ايجاد فضای باز سياسی در ايران است، چرا که رئيسجمهوری ايران در برابر پيشنهاد اوباما برای گفتگو با آمريکا بر اين اعتقاد است که در نتيجه اين گفتگو اين حکومت روحانيون در ايران نيست که سرنگون میشود بلکه حکومت آمريکا است. او میگويد نشانههايی در دست است که کاپيتاليسم هم در پی کمونيسم به زبالهدان تاريخ خواهد رفت.
در مقاله نيويورک تايمز به قلم راجر کوهن آمده است: نفع غرب در آن است که احمدینژاد برای دورهای ديگر به رياستجمهوری برگزيده نشود. با توجه به اينکه احمدینژاد به دنبال تقابل و رو در رويی با آمريکا است، اوباما نبايد زمينهساز اين امر باشد. لحنی که جو بايدن، معاون رياستجمهوری آمريکا، در مورد ايران به کار برد و گفت:«ادامه اين راهی که طی میکنيد به فشار و انزوا ختم میشود»، کاملاً اشتباه است.

پيش از انتخابات ايران، اوباما بايد اعلام کند که به دنبال تغيير رژيم در ايران نيست. اين موضوع را نيز بايد روشن کند که آمريکا میخواهد «ميانجی صادقی» در منازعه اسرائيل ـ فلسطين باشد و اين سياست را جايگزين سياست بوش کند که «هيچ وقت خطايی از اسرائيل سر نمیزند».

ايکاش اوباما میتوانست به محل اقامت سفير بريتانيا در تهران بيايد و ميزی را ببيند که شام روز ۳۰ نوامبر ۱۹۴۳ (۹ آذر ۱۳۲۲) بر روی آن صرف شد. شامی به افتخار تولد ۶۹ سالگی چرچيل با حضور او، رزولت و استالين، در بين اين مقامات حتی يک ايرانی هم حضور نداشت تا شاهد سرنوشت جهان پس از جنگ باشد.


هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر