۹ مرداد ۱۳۸۷

نقض حقوق کردها در ایران

انتقاد عفو بین الملل از نقض حقوق کردها در ایران

سازمان عفو بین الملل می گوید زنان کرد با تبعیضی مضاعف روبرو هستند
عفو بین الملل، سازمان حامی حقوق بشر مستقر در لندن اعلام کرده دولت ایران در جلوگیری از تبعیض و نقض حقوق اقلیت کرد ایران به ویژه زنان كوتاهی می كند.
این سازمان در گزارش تازه خود از افزایش سرکوب کردهای ایرانی به ویژه فعالان حقوق بشر کرد ابراز نگرانی کرده است.
حدود 12 میلیون کرد در ایران زندگی می کنند که حدود 15 درصد جمعیت این کشور را تشکیل می دهند.
سازمان عفو بین الملل می گوید اقلیت کرد در ایران از نقض حقوق اجتماعی، سیاسی و فرهنگی خود در رنجند، مناطق کرد نشین از لحاظ اقتصادی نادیده گرفته می شوند و در استخدام آن ها نیز تبعیض وجود دارد.
براساس این گزارش کردهای ایران اجازه انتخاب برخی نام های کردی را برای کودکان خود ندارند.
این گزارش می افزاید زنان کرد با تبعیضی مضاعف روبرو هستند چرا که جامعه کرد قواعد اجتماعی سخت گیرانه ای دارد. بر اساس این گزارش این تبعیض زمانی بدتر می شود که دولت تلاشی برای حمایت از حقوق این زنان نمی کند.
دروری دایک از سازمان عفو بین الملل به بی بی سی گفت: " زنان کرد با مشکل ازدواج اجباری و یا در سنین پایین مواجهند، قتل های ناموسی در میان مناطق کردنشین رایج است و اغلب شاهد موارد ناراحت کننده ای چون خودکشی هستیم."
به گفته آقای دایک، "دختران کرد و در مواردی زنان برای رهایی از رنجی که می برند خودسوزی می کنند و سنت حاکم بر منطقه باعث می شود که دولت نتواند با این مسئله برخورد کند."
سازمان عفو بین الملل می گوید تبعیض ریشه دار در میان کردهای ایرانی باعث ظهور نسلی از فعالانی شده که خواستار حمایت از حقوق دیگرانند.
به گفته این سازمان فعالان حامی حقوق بشر کرد، روزنامه نگاران و فعالان سیاسی یا اجتماعی با بازداشت های خودسرانه و محاکمه روبرو هستند و برخی حتی با طی این روند به زندان محکوم شده اند و یا بعد از محاکمه ای ناعادلانه حکم اعدام دریافت کرده اند.

Iran: Human rights abuses against the Kurdish minority
Download: HTML PDF
Index Number: MDE 13/088/2008
Date Published: 30 July 2008
Categories: Iran

'رشدی خاطرات فتوای قتل خود را می‌نویسد'


'رشدی خاطرات فتوای قتل خود را می‌نویسد'

سلمان رشدی سال پیش از سوی ملکه الیزابت دوم، لقب شوالیه دریافت کرد
سلمان رشدی گفته است که احتمال دارد کتابی درباره فتوای صادر شده از سوی آیت الله خمینی در مورد انتشار کتاب آیات شیطانی بنویسد.
به دنبال انتشار کتاب آیات شیطانی، آیت الله خمینی، رهبر پیشین ایران فتوای قتل سلمان رشدی را صادر کرد که با اعتراض های بین المللی روبرو شد.
سلمان رشدی به دنبال صدور این فتوا نه سال در اختفا زندگی کرد. او تجربه این نه سال را "بسیار دشوار" خوانده است.
او می گوید: "گروهی به من می گویند که داستان این سال ها را بگویم، شاید این کار را انجام دهم."
آقای رشدی به بی بی سی گفته است که دوران انزوای او، سرشار از محدودیت و مشکل هم برای او و خانواده اش و هم برای ناشرانش بود.
او می گوید فکر نمی کند که چنین وضعیتی برای او باز پیش آید. او به عنوان مثال به نمایشنامه ای اشاره می کند که سال پیش بر مبنای کتاب جنجالی او در آلمان به صحنه در آمد و اعتراض چندانی هم به دنبال نداشت.
سلمان رشدی بر اهمیت اینترنت به عنوان ابزاری برای کاهش شکاف فرهنگی یاد می کند و می گوید "هر قدر که از جنبه های فرهنگی غرب برای مردم، مثلا ایران و چین آشکار می شود، آنها بیشتر به دنبال این فرهنگ می روند."
کتاب آیات شیطانی آقای رشدی احساسات بسیاری از مسلمانان جهان را جریحه دار کرد و در سال ۱۹۸۹ حتی جایزه ای برای سرش تعیین شد.
اما این نویسنده هندی الاصل که از سال ۱۹۹۹ بار دیگر زندگی عادی را از سر گرفت در این مدت از جنجال پرهیز نکرده است.
او که فرزند یک بازرگان موفق هندی است در سال ۱۹۴۷ در خانواده ای مسلمان در شهر بمبئی به دنیا آمد.
سلمان رشدی که در دانشگاه کمبریج انگلستان تحصیل کرده است، نخستین رمان خود، "گریموس"، را در سال ۱۹۷۵ چاپ کرد که چندان مورد توجه قرار نگرفت.
اما دومین تلاش او در داستان نویسی - بچه های نیمه شب - او را به شهرت ادبی رساند.
کتاب چهارم او - آیات شیطانی که در سال ۱۹۸۸ منتشر شد، نبردی کیهانی میان خیر و شر را ترسیم می کند و عالم خیال، فلسفه و طنز را در هم می آمیزد.
اما این کتاب بلافاصله پس از چاپ به خاطر آنچه مسلمانان ارائه تصویری کفرآمیز از پیامبر اسلام دانستند محکوم شد.
کتاب در بسیاری کشورهای اسلامی ممنوع شد و در سال ۱۹۸۹، آیت الله خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی، با صدور فتوایی خواستار قتل سلمان رشدی شد. این فتوا رسما تا سال ۱۹۹۸ به قوت خود باقی بود.
سلمان رشدی که پس از آن فتوا عملا مثل زندانی و تحت محافظت پلیس زندگی می کرد به نگارش رمان و چندین رساله ادامه داد.
او سال پیش از سوی ملکه الیزابت دوم، لقب شوالیه دریافت کرد.
رمان "بچه های نیمه شب" سلمان رشدی، در میان کتاب هایی که تا کنون برنده جایزه بوکر شده اند، مقام اول را کسب کرد.

نمایش آیه‌های شیطانی برای تحریک یا تفاهم؟


مطالب مرتبط
رشدی برنده بهترین های بوکر شد
10 ژوئيه، 2008 فرهنگ و هنر
اعتراض پاکستان به تقدير از رشدی و نگرانی بريتانيا
19 ژوئن، 2007 فرهنگ و هنر
سلمان رشدی لقب شوالیه دریافت کرد
16 ژوئن، 2007 فرهنگ و هنر
Interview with Salman Rushdie

Salman Rushdie talks to Gavin Esler - watch the full interview on Newsnight tonight.
29 Jul 2008

Salman Rushdie on his latest book

Salman Rushdie talks about his latest work, 'The Enchantress of Florence' and the underlying theme of religious tolerance.
29 Jul 2008

Knighthood for author Rushdie

Author Salman Rushdie has been knighted by the Queen for his services to literature.
25 Jun 2008
Muslims unite! A new Reformation will bring your faith into the modern era Salman Rushdie August 11, 2005 Times OnlineWHEN Sir Iqbal Sacranie, head of the Muslim Council of Britain, admitted that “our own children” had perpetrated the July 7 London bombings, it was the first time in my memory that a British Muslim had accepted his community’s responsibility for outrages committed by its members.Rushdie urges Islamic reformationBBC - Audio Interviews - Salman RushdieBBC Best LinkBiographical details and audio interview with the author of The Satanic VersesWikipedia: Salman RushdieWikipedia Free Encyclopedia's article on 'Salman Rushdie' Iran: Eight years of death threats: Salman Rushdie - Amnesty InternationalGuardian Unlimited Books Authors Rushdie, SalmanBiography

۵ مرداد ۱۳۸۷

کانون نويسندگان وجود خارجی دارد


کانون نويسندگان آزادی بيان را امری يکپارچه می داند نه صنفی
مهرداد سپهری
کانون نويسندگان ايران، مهمترين نهاد صنفی نويسندگان ايران است که در ۴۰ سالی که از تاسيس آن می گذرد ، همواره از سوی حکومت های وقت، پيش و پس از انقلاب، تحت فشار و ممنوعيت بوده است.
اين نهاد صنفی، که مهمترين علت وجودی خود را مبارزه با هر گونه محدوديت آزادی بيان می داند، در سال ۱۳۴۷ با حضور افرادی چون جلال آل احمد، احمد شاملو، سيمين بهبهانی، سيمين دانشور و عده ای ديگر بنيان گذاری شد.
اين کانون در شش سال گذشته، هرگز اجازه برگزاری مجمع عمومی را برای انتخاب هيئت دبيران نداشته است. اما هفته گذشته سرانجام توانست با يک انتخابات پستی اين کار را به سرانجام برساند.
اکبر معصوم بيگی، عضو هيئت دبيران کانون نويسندگان ايران، در رابطه با انتقادهايی که از طرف برخی دوستداران کانون نويسندگان نسبت به آن ابرازشده است، از جمله اينکه چرا در مورد مسائلی غير از مباحث مربوط به حوزه قلم و کتاب، مانند جنبش دانشجويی، مطالبات کارگری، دراويش گنابادی و وضعيت اقليت بهايی در ايران بيانيه می دهد، به راديو فردا گفت:« آن چه تا کنون از طريق اطلاعيه ها و بيانيه های کانون به نظر عموم رسيده، همه در چهارچوب منشور کانون نويسندگان ايران و اساسنامه کانون بوده است. شما هر عقيده ای در بيرون از کانون داشته باشيد، وقتی وارد کانون و هيئت دبيران می شويد، بايد از منشور و اساسنامه دفاع و در چهارچوب آنها عمل کنيد.»
وی با اشاره به حمايت کانون نويسندگان ايران از جنبش دانشجويی و يا دفاع از تشکيل سنديکای کارگران شرکت واحد، افزود:« سه اصل در اساسنامه کانون وجود دارد، که يکی از آنها کوشيدن برای به دست آوردن آزادی بيان و قلم است. بنابراين ما از هر تشکلی که از آزادی بيان خود دفاع کند، دفاع می کنيم. ولی هرگز از جنگ احزاب (برای رسيدن به قدرت)دفاع نکرده ايم. در مورد جنبش دانشجويی ، دراويش و بهاييان نيز به همين صورت است، ما از حق آزادی بيان اينها دفاع می کنيم و به ماهيت دراويش گنابادی و به ماهيت بهاييت کاری نداريم.»
به گفته اين عضو هيئت دبيران کانون نويسندگان ايران، اگر روزی در جايی از ايران، اهل تسنن و يا تشيع هم به دليل پايبندی به اعتقادات خود مورد فشار قرار گيرند، کانون ازآزادی بيان آنها نيز دفاع خواهد کرد. زيرا کار کانون دفاع از آزادی بيان، قلم و انديشه است.
برخی از تحليلگران بر اين گمان هستند که با توجه به بالا بودن سطح حساسيت ها در نظام سياسی ايران نسبت به اهل قلم و به طور مضاعف نسبت به کانون نويسندگان، موضع گيری های کانون در مسائلی خارج از صنف نويسنده ها، ممکن است باعث افزايش فشارها بر بدنه کانون نويسندگان شود و به نوبه خود، بسياری از نويسندگان را از مشارکت فعال تر برای بودن در کنار کانون، دچار ترديد کند.
اکبر معصوم بيگی در اين خصوص ابراز عقيده کرد که « در منشور و اساسنامه کانون نويسندگان ايران، اين مسئله قيد شده که آزادی مسئله ای يکپارچه است» و اضافه کرد:« واقعيت اين است که آزادی بيان، يک امر سياسی است. کانون نويسندگان ايران، انجمن صنفی آرايشگران يا تاکسيرانان نيست که مسائلش با گرفتن بن يا سهميه گره خورده باشد و حرفی که می زند، بلاواسطه با سياست گره نخورده باشد. »

« واقعيت اين است که آزادی بيان، يک امر سياسی است. کانون نويسندگان ايران، انجمن صنفی آرايشگران يا تاکسيرانان نيست که مسائلش با گرفتن بن يا سهميه گره خورده باشد.»
اکبر معصوم بیگی، عضو هئیت دبیران کانون نویسندگان

اين عضو هيئت دبيران کانون نويسندگان ايران با اشاره به اين موضوع که نظام حاکم همواره خواهان حفظ وضعيت موجود است، گفت:« هرگز سابقه ندارد که هيچ نظام حکومتی در سراسر تاريخ، خودش خط قرمزهای آزادی را فراتر برده باشد، مگر اين که از پايين فشار آورند و اين خط قرمز را پس برانند. کانون نويسندگان، مدافع آزادی بيان است. بنابراين نفس دفاع از آزادی بيان به اين معنی است که شما با مسائل سياسی برخورد خواهيد کرد و چاره ای از اين امر نيست، حتی اگر اعضا اين را نخواهند.»
او افزود:« حتی دوستانی که ممکن است از اين امر دلشاد نباشند و بگويند اين مسئله باعث تنگ شدن دايره فعاليت کانون می شود، همان دوستان نيز هر وقت حضور دارند، ناگزيرند در اين امور مداخله کنند.» آقای معصوم بيگی تاکيد کرد که کانون معمولا وارد مقولات سياسی به معنای سياست روز نمی شود و به دعواهای سياسی روز توجهی ندارد.
وی گفت:« آنجايی که آزادی بيان به خطر می افتد، پای سانسور به ميان می آيد و هر کجا حقی پايمال می شود، در چهارچوب منشور کانون نويسندگان که خون بهای دوستان از دست رفته ماست، وارد عرصه می شويم و اظهار نظر می کنيم.»

« يک نويسنده نمی تواند از سياست برکنار باشد»

خانم سيمين بهبهانی، شاعر بلند آوازه ايران، که بعضی ها به طور غير رسمی، او را منتقد بعضی مواضع کانون می دانند، در خصوص ديدگاه هايی که کانون نويسندگان را از ورود به مباحثی غير از مسائل صنفی و آزادی بيان در حوزه نويسندگان برحذر می دارند، به رادیو فردا گفت:« من با اين نگاه موافق نيستم، زيرا يک نويسنده نمی تواند از سياست برکنار باشد. يعنی نويسنده کاری با سياست ندارد، بلکه اين سياست است که با نويسنده کار دارد.»
از طرف برخی منتقدان، مطرح می شود که چرا کانون نويسندگان، نام خود را صرف بعضی مباحث می کند. از جمله ماجرای سرمقاله نويس هفته نامه شهروند امروز که بعد از مرگ قيصر امين پور، از سکوت کانون انتقاد کرد. بعد از آن، به نام کانون اطلاعيه ای صادر شد که با لحنی تند هم به نويسنده و هم به قيصر امين پور حمله کرده بود. اما خانم بهبهانی با اين موضع همدلی نشان نداد و حتی از امين پور تجليل کرد.

«ما مجبوريم در مورد مسائل جهانی و کشورمان، جايی که با قلم سروکار دارد از آن نوشته يا از آن مسئله حمايت کنيم و اگر لازم است جايی فريادی کشيده و عدالت خواهی شود، ما مجبوريم از آن دفاع کنيم. بنابراين نبايد مسئله را حمل بر سياسی بودن کانون کرد.»
سیمین بهبهانی، شاعر بلند آوازه ايران

خانم بهبهانی می گوید: « در اين مورد به خصوص، تا حدی نظرات شخصی دخيل شده بود و به شخصی که نمی شناخت بی لطفی کرده بود و جنبه جنگ خصوصی به موضوع داده بود. من مخالف آن موضع بودم، زيرا قيصر امين پور کار خودش را می کرد و عضو هيچ حزب سياسی نبود. »
سيمين بهبهانی در عين حال انتقاد نويسنده سرمقاله شهروند امروز از اينکه چرا کانون اطلاعيه ای در مرگ قيصر امين پور صادر نکرده را نيز بی ربط دانست و افزود:« اگر کسی بخواهد، می نويسد. همانطور که من نوشتم؛ و اگر کسی نخواهد، نمی نويسد. اما اين که مسائل را شخصی کنيم، بسيار ناپسند است و کانون نويسندگان نبايد به مسائل خصوصی و احتمالا کينه توزانه اهميت دهد و من اين را متذکر شدم.»
خانم بهبهانی به اين پرسش که آيا کانون نويسندگان راهی برای جلوگيری از اين گونه موضع گيری ها دارد يا خير؟، پاسخ داد:« وقتی هيئت دبيرانی انتخاب شوند که انسان های لايقی باشند، که در حال حاضر هستند، چنان وضعيتی ديگر پيش نخواهد آمد. ولی برای آخرين بار می خواهم متذکر شوم که وظيفه کانون نويسندگان ايران، فقط حمايت از قلم و نوشتار نيست، زيرا نوشتار به مسائل يک کشور و حتی جهان بر می گردد.»
او اضافه کرد:« ما مجبوريم در مورد مسائل جهانی و کشورمان، جايی که با قلم سروکار دارد از آن نوشته يا از آن مسئله حمايت کنيم و اگر لازم است جايی فريادی کشيده و عدالت خواهی شود، ما مجبوريم از آن دفاع کنيم. بنابراين نبايد مسئله را حمل بر سياسی بودن کانون کرد.»

«کانون نويسندگان وجود خارجی دارد»

فريبرز رييس دانا، يکی از اعضای هيئت دبيران کانون نويسندگان ايران، درباره برهم خوردن مراسم هشتمين بزرگداشت احمد شاملو در امامزاده طاهر کرج، از سوی پليس و نيروهای انتظامی به راديو فردا گفت:« ما مطابق معمول در بزرگداشت شاعر ملی، احمد شاملو، مراسم گرفتيم. البته در گذشته هم اين مراسم را برگزار می کرديم. امسال وقتی بر سر مزار رفتيم، مأموران انتظامی و لباس شخصی ها، محل را محاصره کرده بودند. البته جلوتر از آنها انبوهی از جوانانی که به دعوت کانون آمده بودند، ولی با کانون ارتباط مستقيم نداشتند، درحال شعرخوانی بودند.»
«من توضيح دادم که اين مراسم فقط برای شاملوست او شاعر آزادی است و وقتی که در وصف او صحبت می شود، قطعا از آزادی هم سخن گفته می شود و همين مسئله بعضی ها را ناراحت می کند.»
فريبرز رييس دانا، يکی از اعضای هيئت دبيران کانون نويسندگان
وی در ادامه گفت:« من و دوستانم به محل رسيديم و قرار بود شماری از کسانی که وسيله ندارند، از جمله آقای ناصر زرافشان، با اتوبوس از راه برسند. بعد از چند دقيقه، فرمانده نيروی انتظامی مستقر در گورستان امامزاده طاهر، مرا احضارکرد و گفت که می خواهيم شما اين مراسم را جمع کنيد. من در جواب گفتم ما اين کار را نمی کنيم. من توضيح دادم که اين مراسم فقط برای شاملوست او شاعر آزادی است و وقتی که در وصف او صحبت می شود، قطعا از آزادی هم سخن گفته می شود و همين مسئله بعضی ها را ناراحت می کند.»
بر اساس گزارش رسانه ها در ايران، دليل برگزار نشدن مراسم بزرگداشت احمد شاملو، نداشتن مجوز از سوی برگزارکنندگان آن بوده است.
در همين ارتباط، آقای رييس دانا گفت:« ما هر سال اين مراسم را برگزار می کنيم، اما امسال از ما مجوز خواستند. من گفتم هيچ کجای دنيا، گورستان مجوز ندارد. با اين حال، وارد جمع جوانان شدم، از آنها پوزش خواستم و به آن ها گفتم که برگزاری اين مراسم حق شان است. اما به خاطر اين که من و دوستانم موقعيت دفاعی نداريم، اجازه دهند با وجدان آرام تر اين محل را ترک کنيم و ضربه ای به آنها نخورد. حالا اگر مرا می گيرند يا زندان می کنند، مهم نيست.»
وی افزود:« در همين اوضاع متوجه شديم اتوبوس ها را نيز در بزرگراه متوقف کرده اند و آقای زرافشان را در آنجا نگه داشته اند. دوستان با موبايل به من گزارش دادند و به اين ترتيب، ما زير فشار برنامه را متوقف کرديم.»
فريبرز رييس دانا در خصوص برخورد نيروی انتظامی اظهار داشت:« فرماندهان نيروی انتظامی با خود من در نهايت احترام و ادب برخورد می کردند و مرتب می گفتند که شخص تو و دوستانت را درک می کنيم، ولی به ما مأموريت داده شده است. پس کاری کنيد که اين مأموريت را بدون دردسر تمام کنيم. اما در مقابل، لباس شخصی هايی بودند که تا خانمی را تنها می ديدند، بعضی کلمات از دهانشان در می آمد که در شئونات نيست. رفتار نيروی انتظامی کجا و رفتار اينها کجا.»
او در پاسخ به اين پرسش که آيا از خانواده احمد شاملو، آيدا، همسرش، و بقيه اعضای خانواده حضور داشتند، پاسخ داد:« شنيدم که آيدا بر مزار همسرش آمده و سپس بازگشته و به وضعيت پيش آمده، اعتراض هم کرده است. اما مأموران نيروی انتظامی به من گفتند، يک چيز را فراموش نکن، فردی به نام سياوش شاملو که پسر شاملوست، از ما خواسته است جلوی شما را بگيريم. او گفته است اينها بلشويک و سياسی هستند، دم از آزادی انديشه و بيان می زنند و پدر من هميشه با آنها مخالف بود.»
هم زمان با اين مراسم، معاون وزير فرهنگ و ارشاد اسلامی در گفت و گويی اعلام کرد که کانون نويسندگان ايران مجوز ندارد و از نظر وزارت ارشاد وجود خارجی ندارد. فريبرز رييس دانا، يکی از اعضای هيئت دبيران کانون نويسندگان ايران، در جواب به اين سخنان گفت:« براساس حقوق انسانی و مسلم ما، او حق ندارد از ما مجوز بخواهد. قبل از اين که او به دنيا بيايد، کانون نويسندگان وجود داشته و حتی ۲۰ سال قبل از آن، تشکل های نويسندگی و روشنفکری در دهه ۲۰ وجود داشته اند. »
وی گفت:« کانون نويسندگان در سال ۱۳۴۷تشکيل شده و امسال چهلمين سال خود را جشن خواهيم گرفت. ما وجود خارجی داريم، البته من سخنگوی کانون نيستم، ولی اين صدای همه اعضای کانون است که يک صدا اين را فرياد خواهند کرد. آن چه وجود خارجی دارد، ولی در واقع وجود ندارد، خود دستگاه های سانسور و خود اوست. هر آنکه در اين حلقه نيست زنده به عشق بر او چو مرده به فتوای من نماز کنيد.»
.......................................................
مطلبی که خوانديد بخشی از برنامه فرهنگی هنری راديو فرداست که با عنوان"جنگ فرهنگی" و با مطالب متنوعی در حوزه فرهنگ و هنر ايران ، به طور هفتگی عصر هر جمعه ،ساعت هفت و سی دقيقه بعد از ظهر به وقت تهران و به مدت بيست و پنج دقيقه پخش می شود.

Story from RadioFarda.com
/Article/2008/07/26/f3_writers_Iran_freedomofspeech.html
Published: 7/26/2008 2:08:55 PM Theran Time

خوش ‌جمال در جمع ورزشکاران برتر 'تایم'



خوش‌جمال در جمع ورزشکاران برتر 'تایم'

هفته نامه تایم سارا خوش جمال را با عنوان "شیرزن" ایران معرفی می کند
مجله آمریکایی تایم، نام سارا خوش جمال فکری نماینده ایران در مسابقات تکواندو زنان در المپیک پکن را در جمع ورزشکاران برتر از دید این نشریه منتشر کرد.
این هفته نامه که در فهرستی نام 100 ورزشکار برگزیده خود را تحت عنوان "ورزشکاران المپیکی که باید آنها را زیر نظر داشت" اعلام کرده، سارا خوش جمال را در مکان بیست و دوم قرار داده است.
تایم بر این مسئله تاکید کرده است که سارا خوش جمال اولین زن ایرانی است که سهمیه حضور در رقابتهای المپیک را کسب کرده است، هرچند نام او در میان ورزشکاران آسیایی حاضر در این فهرست، پس از پنج ورزشکار از کشور چین قرار دارد.
نام لبرون جیمز، ستاره تیم بسکتبال آمریکا در صدر این فهرست اعلام شده و پس از او دارا تورس، شناگر زن 41 ساله آمریکایی و مایکل فلپس، امید کسب مدال آمریکا در شنای مردان قراردارند.
سارا خوش جمال فکری: "شیرزن"
هفته نامه تایم سارا خوش جمال را ورزشکاری 19 ساله معرفی کرده که "پس از راهیابی به رقابتهای المپیک پکن به شیرزن ایرانیان مبدل شده است."
تایم متذکر شده که خانم خوش جمال در تبعیت از موازین مذهبی "محافظه کارانه" ایران، با حجاب تمرین می کند و مسابقه می دهد.
این هفته نامه می نویسد: "دختران ایرانی او را تشویق می کنند و پوستر عظیمی از او در فدراسیون تکواندو ایران نصب شده است."
تایم که تکواندو را ورزشی پرطرفدار در میان زنان و دختران ایرانی معرفی می کند، می نویسد "بیش از 120 هزار دختر ایرانی به تمرین این ورزش مشغولند."
هفته نامه تایم در نهایت با یادآوری این که سارا خوش جمال برای کسب سهمیه المپیک در رقابتهای ماه مارس در ویتنام، نفر اول جهان در دسته سبک وزن زنان را شکست داد، می نویسد: "او به واسطه منع دینی از تمرین کردن با مردان، در اتاق نشیمن خانه خود با برادر بزرگترش تمرین می کند."
سارا خوش جمال فکری در روز چهارشنبه ۳۰ مرداد (۲۰ اوت) در المپیک پکن در رقابتهای وزن زیر 58 کیلوگرم (سبک وزن) برای کسب مدال به دیدار حریفان خواهد رفت.





22. Sara Khoshjamal
Taekwondo Iran Age: 19
Khoshjamal is the Iranian female heroine of the moment after qualifying for Beijing in Taekwondo. In keeping with Iran's conservative religious rules, Khoshjamal trains and competes wearing a headscarf and a protective helmet and is the first Iranian woman to qualify for the Olympics. Iranian qirls are cheering her on; huge posters of Khoshjamal adorn the Tae kwon do Federation, a popular sport for Iranian females practiced by more than 120,000 girls. Khoshjamal, who in line with traditions is prohibited from training with men, trains in her living room with her older brothers. Last March in Vietnam she beat the world's No. 1, securing her cherished ticket to China
.

۲۹ تیر ۱۳۸۷

پارس؛ روح باستانی ایران زمین

Persia: Ancient Soul of Iran

By Marguerite Del Giudice
Photograph by Newsha Tavakolian
nationalgeographic.com logo

نشنال جئوگرافیک: پارس؛ روح باستانی ایران زمین


نشریه آمریکایی نشنال جئوگرافیک در آخرین شماره خود مقاله ای با عنوان «پارس، روح باستانی ایران» به چاپ رسانده است که در آن نویسنده به شرح سفر خود به ایران و نقاط باستانی آن می پردازد و اینکه ایرانیان تا چه اندازه هویت خود را در پیوند با ایران باستان می بینند.

نویسنده این مقاله، مارگریت دل گوویدیچه است که با تشریح سفر خود به تخت جمشید، مقر امپراتوری هخامنشی، می نویسد: آنچه که بیش از همه در ویرانه های پرسپولیس (تخت جمشید) جلب توجه می کند فقدان نمادهای خشونت است. در میان سنگ تراشی های این بنا شمایل سربازان را می بینید بدون آنکه در حال جنگ باشند، اسلحه ها را می بینید بدون آنکه در حالت حمله باشند. پیکره های دیگر صحنه اجتماع مردم از ملل گوناگون را تصویر کرده اند که با حمل هدایا و چهره هایی صلح طلب دست بر شانه یکدیگر نهاده اند.

در دوران باستان که به خشونت و جنگ های بی رحمانه شهرت دارد، به نظر می رسد تمدنی که مرکز آن تخت جمشید بود سرزمینی آرام و در برگیرنده مردمان گوناگون بوده است. امروزه برای بسیاری از ایرانیان این ویرانه ها یادآوری مهم از اجداد باستانی آنهاست و اینکه آنها چگونه می زیستند و چگونه رفتار می کردند.

این نشریه آمریکایی خاطر نشان می کند: پارس یک امپراطوری بزرگ بود که با تصرف سرزمین های دیگر قدرت خود را تثبيت کرد ولی در عین حال شاید اولین امپراطوری باشکوه دوران باستان و پیشرفته ترین تمدن آن دوره هم بود.

نویسنده مقاله می گوید: در سفر خود به ایران در جستجوی پاسخ به این سوال بودم که ایرانیان امروزی تا چه حد هویت خود را در پیوند با ایران باستان می بینند. در عین حال برایم جالب است بدانم کشوری که در غرب به عنوان خطری برای صلح و با حکومتی یاغی تلقی می شود در درون چگونه است و خود را در دنیای امروز چگونه می بیند.

وی با تشریح هویت ملی ایرانیان می گوید: هویت ایرانیان از عناصر گوناگونی تشکیل شده، بخشی هویت باستانی ایرانی است، بخشی هویت اسلامی و بخشی دیگر متاثر از الگوهای غربی است. نکته در این است که این عناصر گاه متضاد همه با هم در وجود ایرانیان جمع شده اند.

نویسنده سپس سفرنامه خود را بازگو کردن داستان آن گروه از ایرانیانی می داند که سعی می کنند تمام هویت خود را با عناصر به یادگار مانده از ایران باستان توضیح دهند.

آنچه که از دوران ایران باستان در ذهنیت امروز ایرانیان بیش از همه یادآوری می شود نقش امپراطوری ایران در پایه گذاری مفاهیمی مثل آزادی و حقوق بشر است.

به گفته وی، این ایرانیان، شعر و شراب و عشق و ترانه را می ستایند هرچند در محیطی زندگی می کنند که عناصر فرهنگی دیگری بر آن غالب است.

انطباق به شیوه ایرانی

در مدتی که من در ایران بودم دو دانشگاهی ایرانی تبار آمریکایی به اتهام تحریک به اقدامات ضد حکومتی در ایران بازداشت شده بودند. آنها البته بعدا آزاد شدند. در آمریکا از من می پرسند مدتی که در ایران بودی نگران نبودی؟ اما در ایران من مهمان ایرانیان بودم و این یعنی بهترین و محترمانه ترین موقعیت.

در ایران همه چیز و بهترین چیزها برای مهمان است. هر جا که پا می گذاشتم میزبانان در نهایت لطف به من توجه و کمک می کردند. هر چند در نهایت دریافتم که بخشی از این رفتار به قول خود ایرانیان تعارف است که در فرهنگ آن مردم بسیار ریشه دار است.

در عین حال به سختی می توان از نیت واقعی افراد در پس این پرده تعارف با خبر شد. به قول یک فعال سیاسی ایرانی که در تبعید زندگی می کند، ایرانی ها به دلیل فشار نظام های سیاسی در طول تاریخ و برای پرهیز از مواجهه با خطر به خوبی آموخته اند که در هر شرایطی نیات حقیقی خود را برملا نکنند.

جغرافیا، سرنوشت تاریخی

در حقیقت تاریخ طولانی ایران مملو از جنگ، اشغال و مبارزه با بیگانه است و دلیل آن موقعیت جغرافیایی این سرزمین است. ایران در مرکز هر محوری است که قدرت و تمدن های شرقی را به مدیترانه یا قدرت های غربی وصل می کند. هر کشمکش نظامی، داد و ستد تجاری و یا امتزاج فرهنگی که بین این قدرت ها در طول ۲۵ قرن گذشته روی داده، تاثیر خود را بر ایران برجای گذاشته است.

عامل دیگر ثروت و موقعیت استراتژیک این سرزمین است. امپراطوری ایران باستان سه بار توسط سه سلسله مختلف تاسیس و بعدها به دست دشمن نیرومند تر سرنگون شد. این سرزمین حمله و اشغالگری اعراب، مغول ها و ترک ها را تجربه کرده است.

با این وجود از نگاه آن دسته از ایرانیان که خود را با هویت باستانی – ملی تعریف می کنند اشغال و سلطه اعراب بیش از همه تاثیر گذار بوده است. تلاش برای حفظ هویت ایرانی و یا احیاء آن پس از هر اشغال خارجی، از نگاه ایرانیان ملی گرا کلید نجات فرهنگ این کشور بوده است.

با وجودی که در طول تاریخ بارها مرزهای سرزمین پهناور ایران کوچک و کوچکتر شده اند ولی آن پیش زمینه تاریخی که روزی ایران ابرقدرتی بود در ذهنیت بسیاری از ایرانیان عمل می کند.

آنها می گویند در طول تمام این دوره های اشغال نتیجه همیشه این بود که قوم متجاوز در فرهنگ ایرانی حل می شد نه اینکه فرهنگ ایرانی تابع فرهنگ متجاوز شود. ایرانیان به این ظرفیت فرهنگی خود که ناشی از انعطاف پذیری آن و هوشمندی رهبران آن است می بالند.

به آراتا خوش آمدید

شواهد باستان شناسی نشان می دهد که اولین ساکنان دائمی حدود ده هزار سال پیش در ایران مستقر شدند و به گفته برخی، نام «ایران» از کلمه آریایی سرچشمه می گیرد، که قومی بود که حدود ۱۵۰۰ سال قبل از میلاد از شمال به سرزمین امروزه ایران مهاجرت کرد.

صدها لایه تمدن های اولیه در خاک ایران روی هم انباشته شده است و مسلما باستان شناسی در آینده شواهد بیشتری از جزییات آن را روشن خواهد کرد.

تازه ترین مورد از این کشفیات در حوالی شهر جیرفت بوده که نشانه هایی از تمدن پنج هزار ساله را در آن منطقه کشف کرده است. تمدنی به قدمت تمدن اولیه بین النهرین. برخی از کارشناسان باستان شناسی با اشاره به شواهد بدست آمده از این منطقه حدس می زنند که این بازمانده تمدنی است به نام «آراتا» که موجودیت آن به حدود ۳۷۰۰ سال قبل از میلاد باز می گردد.

در مطالعات باستان شناسی، آراتا معروف است به ناحیه ای که بسیاری از اشیا و صنایع دستی از آنجا به بین النهرین رسیدند.

نوستالژی ابرقدرت

آنچه که از دوران ایران باستان در ذهنیت امروز ایرانیان بیش از همه یادآوری می شود نقش امپراطوری ایران در پایه گذاری مفاهیمی مثل آزادی و حقوق بشر است.

به اعتقاد ايرانيان، امپراطوری هخامنشی با پيروان ساير اديان و اقليت های نژادی مدارا می کرد. در قلمرو اين امپراطوری که در اوج خود از رودخانه ايندوس در هند تا سواحل مديترانه در فلسطين و مصر را در بر می گرفت بيش از ۲۰ ملت متفاوت در آرامش و تحت حاکميت پاسارگاد مرکز امپراطوری زندگی می کردند.

برخی از کارشناسان می گویند تبدیل شدن موضوع برنامه هسته ای دولت به یک شعار یا خواسته ملی شاید نمونه ای از همین نوستالژی باشد. با وجودی که در طول تاریخ بارها مرزهای سرزمین پهناور ایران کوچک و کوچکتر شده اند ولی آن پیش زمینه تاریخی که روزی ایران ابرقدرتی بود در ذهنیت بسیاری از ایرانیان عمل می کند.

سابقه این دوران پرشکوه به پادشاهی کوروش باز می گردد و سمبل آن استوانه ای سفالی است که روی آن فرمان کوروش حک شده. اصل این استوانه در موزه بریتانیا در لندن و یک کپی آن در مقر سازمان ملل در نیویورک است.

روی این استوانه، متنی به خط میخی حک شده که به منشور کوروش مشهور است و در آن پادشاه ایران با ممنوع کردن برده داری و سرکوب در هر شکل آن، ممنوع کردن غصب اموال مردم و دادن حق انتخاب به ملت ها برای پیوستن به قلمرو امپراطوری، احترام حکومت ایران باستان را به مبانی آزادی و حقوق مدنی به نمایش می گذارد.

این متن از نگاه سیاسی اولین منشور حقوق بشر و مدنیت در تاریخ است.

اما در دهه های اخیر که ایران به دلایل سیاسی، حداقل در غرب، چهره دیگری پیدا کرده ایرانیان می کوشند خود را از این کلیشه ها دور کنند. اولین چیزی که بسیاری از ایرانیان به یک شهروند کشورهای غربی می گویند این است: ما ایرانی هستیم و نه عرب.

ايرانيان به اين عادت کرده اند که خود را با شرايط دشوار سياسی، از اشغال خارجی گرفته تا سلطه حکومتی نامطلوب، انطباق دهند بدون آنکه از آرزوها و ارزش های فرهنگی خود دست بردارند.

و شاید به همین دلیل است که به گفته برخی مورخان، ایرانی ها با وجود تبعیت از دین اعراب در نهایت با وجود حفظ مسلمانی به دنبال ساخت مذهب دیگری بودند که در چارچوب اسلام، آنها را از اعراب متمایز سازد و آن مذهب شیعه بود.

وجهه ملی فردوسی

زبان ایرانیان فارسی است. هرچند این زبان از عربی تاثیر فراوانی گرفته ولی جوهره آن پارسی کهن است. ایرانیان حفظ و احیای زبان خود را مدیون فردوسی می دانند. فردوسی برای ایرانیان مثل هومر برای یونانیان است.

ایرانیان شاعران خود را می ستایند از فردوسی گرفته تا حافظ، سعدی، رومی (مولانا) و عمر خیام. زبان شعر و ادبیات در زمان اشغال ایران در طول تاریخ وسیله مقابله با مهاجم و حفظ هویت ملی بود.

شاهکار فردوسی کتاب شعر طويلی است به نام «شاهنامه» که در برگيرنده داستان های حماسی دوران حکمرانی ۵۰ پادشاه ايران است که در نهايت با هجوم اعراب به پايان می رسد.

در اين ماجراها هميشه نقش شخصيت پهلوانان و قهرمانان ايران از نقش پادشاه مهمتر و ارزنده تر است. شاهنامه چنان محبوب است که تقريبا هر ايرانی از هر قوم و تبار با هر حدی از آشنايی با کتاب و ادبيات بخشی از داستان های آن و ابياتی از اشعار آن را در حافظه خود دارد. شايد حفظ يکپارچگی ايران بعد از ۲۵ قرن و اين همه حوادث تاريخی را بايد مديون يگانگی زبان آن دانست.

ولی شايد بتوان به اين نتيجه نيز رسيد که ايرانيان به اين عادت کرده اند که خود را با شرايط دشوار سياسی، از اشغال خارجی گرفته تا سلطه حکومتی نامطلوب، انطباق دهند بدون آنکه از آرزوها و ارزش های فرهنگی خود دست بردارند.

برای آنها پس از حدود ۱۰ قرن هنوز فردوسی سمبل اين انطباق است، به اين معنا که «بيگانه» يا «خصم» ممکن است خاک من را کنترل کند ولی درون من هميشه مستقل و ايرانی خواهد ماند.

Gateway Pundit: BREAKING: Iran's Most Famous Political Dissident Escapes to United States!