۶ اسفند ۱۳۸۶

رقص با آوای "الله هو" در جشنواره ادینبورگ

آلبوم عکس: رقص با آوای "الله هو" در اسکاتلند
بیش از سیصد تن در دانشگاه ادینبورگ اسکاتلند، نزدیک به چهار ساعت به تماشای اجرای موسیقی سنتی افغانی نشستند و همراه با قوالی خوان های گروه موسیقی احمد شام، "الله هو، الله هو" گفتند.

گزارش مراسم را بخوانید

صف طویلی در برابر سالن محل برگزاری کنسرت تشکیل شده بود

ظرفیت محل برگزاری کنسرت، 300 نفر اعلام شده بود، اما پس از پر شدن تمام صندلی ها، شماری از دانشجویان، بر روی زمین نشستند

پس از اجرای قطعه موسیقی، حاضران برای دقایقی می ایستادند و کف می زدند

اعضای گروه قوالی، پیش از آغاز کنسرت، دعا کردند که خداوند پیام این موسیقی صوفیانه را، در قلب های حاضران جاری کند

حاضران کنسرت نیز، بدون اینکه کسی دعا را برای آنها ترجمه کند، به همراه اعضای گروه موسیقی قوالی، دست به دعا بلند کردند و آمین گفتند

شرکت کنندگان در کنسرت، به همراه گروه قوالی "الله هو، الله هو" می کردند و کف می زدند

یک دختر دانشجوی اسکاتلندی، با لباس محلی، در کنسرت موسیقی افغانی

افغانستان

For the attention of Andrew!!! LOL
شاید این نوشته من با واقعیات عالم فرهنگ و سیاست هماهنگی نداشته باشد. اینکه امیدوار بودم با رفتن طالبان نوعی حکومت مردمی با آزادی نسبی مذهبی و بیان در کشور افغانستان شکل بگیرد و دیگر رفتارهای احمقانه اسلام گراینان افراطی را که به مدت سی سالی است در ایران شاهدیم در این کشور همسایه شاهد نباشیم. اما با خواندن و شنیدن ماجراهای اخیر در این کشور دلم گرفته و با اینکه از جمهوری اسلامی انتظار بیشتری نداشته و ندارم و البته کشوری که سالیان سال درگیر جنگ و نزاع بوده و ... اما هیچگاه فکر نمی کردم آمریکائیها و غرب دوباره اسلامگرایان را در افغانستان و عراق سرکار بیاورند!!!
****************************************************
جمعه 22 فوريه 2008 - 03 اسفند 1386 - تجلیل از روز جهانی زبان مادری - این نهمین سال است که سازمان ملل متحد از روزی به نام روز جهانی زبان در سراسر جهان تجلیل می کند. امسال این روز به نام "سال زبان مادری" از سوی سازمان علمی، آموزشی و فرهنگی سازمان ملل متحد، یونسکو، نام گذاری شده است.
از روز جهانی زبان در افغانستان در حالی تجلیل شده است، که این کشور در روز های اخیر با موجی از تنش های مختلف در زمینه استفاده از زبان مادری رو به رو بوده است.

تنش

افغانستان در حالی از روز جهانی زبان و، به ویژه سال زبان مادری، تجلیل می کند که این کشور در روز های اخیر با موجی از تنش های تب آلود در عرصه زبان رو به رو است.

این تنشها در پی مجازات سه روز نامه نگار تلویزیون ملی افغانستان، به دلیل استفاده از واژگان فارسی دری، از سوی وزارت اطلاعات و فرهنگ این کشور به وجود آمد.

زبان ملی افغانستان؟
مجازات برای بکارگیری واژه های فارسی

"مضحک و خنده آور"

آقای بابی در گفتگو با بی بی سی این اقدام وزارت اطلاعات و فرهنگ را غیرعادلانه و بدور از انصاف خواند و گفت: "این حکم نشان می دهد که وزارت فرهنگ تحمل ندارد افغانها زبان مادری خود را بکار ببرند و صدای ما را می خواهد در گلو خفه کند."

خبرنگار تنبیه شده تلویزیون افغانستان افزود: "مجازات به جرم استفاده از زبان مادری ام، مضحک و خنده آور است."

عکسهایی از تظاهرات حمایت از روزنامه نگار افغان

حدود دوصد تن از مردم کابل، در اعتراض به صدور حکم اعدام برای پرویز کامبخش، روزنامه نگار افغان در بلخ، در برابر دفتر سازمان ملل متحد در کابل دست به تظاهرات زدند.
کفرآمیز؟
نگرانی از ادامه بازداشت روزنامه نگار افغان

انتقاد و نگرانی

قانون اساسی افغانستان تبلیغ ادیان غیر از اسلام را در این کشور ممنوع قرار داده است. اما آیا می توان خواندن یک مطلب "کفر آمیز" از طریق اینترنت و توزیع آن را به چند نفر دیگر، اهانت به اسلام و گرایش به کفر نامید؟

در فقه اسلامی این مسئله وضاحت دارد که "نقل کفر، کفر نیست."

۵ اسفند ۱۳۸۶

امام جمعه جديد «يک عيدی» از سوی رهبر













منتشر شده به وقت تهران در ساعت: ۲۰:۱۵ روز شنبه ۴ اسفند ۱۳۸۶
برکناری امام جمعه کرمانشاه؛ تغيير ائمه جمعه ادامه دارد
بیژن یگانه
پس از انتشار اخبار ضد و نقيض از برکناری نماينده ولی فقيه و امام جمعه کرمانشاه که تنش هايی را نيز در اين استان به دنبال داشت،سرانجام محمد حسين زرندی با حکم رهبر جمهوری اسلامی برکنار شد.
... خبربرکناری امام جمعه کرمانشاه اولين بار ۲۱ بهمن از سوی خبرگزاری فارس انتشار يافت اما پنج شنبه ۲۵ بهمن هادی معصومی مسئول روابط عمومی دفتر آقای زرندی با ارسال اطلاعيه ای به رسانه ها«خبر استعفا و جابجايی امام جمعه کرمانشاه» را تکذيب کرد.
در اين اطلاعيه تاکيد شده بود که امام جمعه کرمانشاه«به هيچ وجه قصد استعفاء ندارد».مسئول روابط عمومی دفتر امام جمعه کرمانشاه همچنين با اشاره به جريانات اخير مبنی بر تغيير امام جمعه تاکيد کرده بود«مسائل جاری طی روزهای گذشته بخشی از سناريوی توطئه فتنه گران و کينه ورزان» است.

محمد حسين زرندی از شاگردان آيت الله بروجردی و خمينی است.وی در سال ۱۳۶۳ و پس از ترور اشرفی اصفهانی با حکم آيت الله خمينی به عنوان نماينده وی و امام جمعه کرمانشاه منصوب شد و از آن هنگام امام جمعه و نماينده ولی فقيه در استان کرمانشاه بود.
وی سه شنبه ۳۰ بهمن در نشستی خبری پس از چند روز انتشار اخبار متناقض از برکناری خود خبر داد،و به خبرگزاری ايسنا گفت«من از هفته آينده ديگر نماينده ولی فقيه در استان و امام جمعه کرمانشاه نيستم».زرندی همچنين گفت«من ادعا ندارم کاری برای انقلاب کرده‌ام اما مدعی هستم که ضربه‌ای به انقلاب نزده‌ام».
برکناری امام جمعه کرمانشاه با استقبال استاندار و گروه های نزديک به دولت در اين استان مواجه شده است.
به گزارش خبرگزاری ايسنا، عبدالمجيد غفوری، استاندار کرمانشاه، روز گذشته در جلسه معارفه امام جمعه جديد کرمانشاه از رييس دفتر رهبرجمهوری اسلامی به اين خاطر تشکر کرد و خطاب به وی گفت که انتصاب امام جمعه جديد«يک عيدی» از سوی رهبر جمهوری اسلامی است.
شيخ مصطفا علماء ماينده جديد ولی فقيه در استان کرمانشاه پيش از اين امام جمعه شهر سيرجان در استان کرمان بوده و رضا تقوی رييس ستاد نماز جمعه در معرفی وی گفته«ايشان سالها تجربه امام جمعه ای دارند».تاکنون دليلی برای برکناری امام جمعه کرمانشاه اعلام نشده است.
رییس دفتر رهبر جمهوری اسلامی به همراه رییس شورای سیاستگذاری نماز جمعه به کرمانشاه سفر کردند.
از طالقانی تا سياستگذاری
برکناری امام جمعه کرمانشاه يکی از ده ها مورد تغييراتی است که در سال های اخير از سوی رهبر جمهوری اسلامی به منظور يکدست سازی ائمه جمعه در شهرهای مختلف صورت گرفته است.
اولين نماز جمعه به شکل امروزی از سوی آيت الله محمود طالقانی در ۵ مرداد ۵۸ در تهران برگزار شد تا پيش از آن نمازجمعه تنها از سوی معدودی از روحانيون در ايران به شکل امروزی آن برگزار می شد.
از جمله اين روحانيان يکی آيت الله طاهری اصفهانی بود که با اذن آيت الله خمينی از اوايل دهه ۵۰ نماز جمعه اصفهان را برگزار می کرد.
طالقانی از روحانيونی بود که سابقه زندان و نزديکی با روشنفکران و با ارائه قرائتی نوگرا از اسلام توانسته بود به چهره ای ملی بدل شود.
وی تنها پس از برگزاری ۹ نماز جمعه ديگر که آخرين آن در ۱۷ شهريور ۵۸ در بهشت زهرا بر سر مزار کشته شدگان انقلاب برگزار شد در ۱۹ شهريور ۵۸ درگذشت.
پس از وی آيت الله منتظری تا دی ماه ۵۸ به عنوان امام جمعه تهران از سوی آيت الله خمينی منصوب شد اما وی نيز زمستان همان سال از امامت جمعه تهران کناره گرفت.از آن زمان علی خامنه ای،هاشمی رفسنجانی و موسوی اردبيلی به عنوان امام جمعه موقت تهران منصوب شدند.
پس از مرگ آيت الله خمينی و تعيين علی خامنه ای به عنوان ولی فقيه،موسوی اردبيلی از قدرت و امامت جمعه تهران نيز کنار گذاشته شد،و هاشمی رفسنجانی تاکنون به عنوان يکی از امام موقت جمعه تهران باقی مانده است.
در سال های رهبری علی خامنه ای امامی کاشانی و احمد جنتی هر دو از روحانيان منتسب به جناح راست به عنوان ديگر امام جمعه موقت تهران معرفی شدند.و در سال های اخير ابتدا طاهری خرم آبادی نيز اين مجموعه افزوده شد اما وی اندکی بعد از اين سمت کناره گرفت و احمد خاتمی يکی از روحانيان تندرو که جانشين وی شد.
آن چه امروز به عنوان شورای سياستگذاری نماز جمعه از آن نامبرده می شود در سال های اول پس از انقلاب وجود نداشت.در آن سال ها آيت الله خمينی به درخواست روحانيان يا گروهی از مردم برای براگزاری نماز جمعه احکامی را صادر می کرد.
در سال های اواخر زندگی وی، دبيرخانه نماز جمعه تشکيل شد. وظيفه دبيرخانه بررسی درخواست ها برای برگزاری نماز جمعه در شهرهای مختلف بود.اما در سال های رهبری علی خامنه ای «دبيرخانه نماز جمعه» به «شورای سياستگذاری نماز جمعه» با چهره ها و اساس نامه جديد تبديل شد و اداره آن به چهره های محافظه کار سپرده شد.

نماز جمعه؛ تشکيلات رهبری
رضا تقوی يکی از نمايندگان مجلس پنجم، واز مخالفان اصلاحات پس از شکست در راهيابی به مجلس ششم،با حکم رهبر جمهوری اسلامی به رياست شورای سياستگذاری ائمه جمعه سراسر کشور منصوب شد و اين شوراها در سراسر کشور با تغييراتی جناحی مواجه شدند.
بيش از ۱۸ هزار نيروی گزينش شده بدنه ستادهای نماز جمعه را تشکيل دادند.به گفته رضا تقوی رييس شورای سياستگذاری نماز جمعه کشور اين ستاد هر هفته بولتنی از اخبار مورد نظر را فراهم کرده و برای امامان جمعه سراسر کشور ارسال می کند.
اگرچه وی در گفت وگويی با روزنامه کيهان در تابستان امسال «ديکته کردن خطبه ها بدون کم و زياد»به امامان جمعه را رد کرد اما گفت که«در سياست ها و اصول،ائمه جمعه وحدت رويه دارند، ما هميشه بر اين مسئله تاکيد می کنيم و توصيه داريم که نهاد يا شبکه نماز جمعه بايد در ارتباط با مسائل اصولی هماهنگی داشته باشد».آقای تقوی در عين حال گفته«نهاد نمازجمعه سياستهای تبليغاتی و فرهنگی خود را از رهبر انقلاب می گيرد».
«امامان جمعه به نيابت از رهبری ولی فقيه خطبه می خوانند،طبيعی است که بايد سياست های نظام را دنبال کنند و سياستهای نظام از طريق رهبری نظام تعيين می شود،همه خطبه های نماز جمعه امامان جمعه، با سياست های نظام که از زبان رهبری نشر پيدا می کند هماهنگ می شود».

وی اين اين خصوص با تاکيد براين که«اين تشکيلات وابسته به تشکيلات رهبری است» گفته است«امامان جمعه به نيابت از رهبری ولی فقيه خطبه می خوانند،طبيعی است که بايد سياست های نظام را دنبال کنند و سياستهای نظام از طريق رهبری نظام تعيين می شود،همه خطبه های نماز جمعه امامان جمعه، با سياست های نظام که از زبان رهبری نشر پيدا می کند هماهنگ می شود».
شرايط امام جمعه شدن نيز در سال های اخير با تغييرات بسياری مواجه شده و برخلاف گذشته که «مقبوليت» و داشتن پايگاه اجتماعی در شهر مورد نظر شرط اصلی آن بود در حال حاضر به گفته آقای تقوی ائمه جمعه پس از برگزاری امتحان کتبی و طی مراحل گزينشی و در صورت داشتن شرايط مورد نظر شورای سياست گذاری نماز جمعه از سوی اين شورا به عنوان امام جمعه منصوب می شود.
تغيير امامان جمعه؛ يکدست سازی
تغييرات امام جمعه به بهانه جوانگرايی از شهرهای کوچک آغاز شد و در روندی پرشتاب به شهرهای بزرگ رسيد.اوج اين تغييرات استعفای آيت الله سيد جلال الدين طاهری اصفهانی بود که تنش هايی را در سطح کشور و به ويژه در اصفهان ايجاد کرد.
طاهری اصفهانی که از نزديکان آيت الله منتظری و از معدود امامان جمعه ای بود که از محمد خاتمی حمايت می کرد در استعفانامه مفصلی که منتشر کرد تاکيد کرده بود که در اعتراض به وضعيت موجود حاکم بر ايران از مقام خود به عنوان امام جعمه اصفهان کناره گيری کرده است.
وی در استعفانامه خود با اشاره به اين که«هنگامی که از وعده ها و قول و قرارهای اول انقلاب ياد می آورم، همچون بيد بر سر ايمان خويش می لرزم» به صراحت رهبر جمهوری اسلامی و روحانيان نزديک به وی را مورد انتقاد قرار داده بود.
او نوشته بود:«آنان که بر شتر چموش قدرت سوارند و در ميدان سياست دو اسبه می تازند و از نردبان مقدسات و اعتقادات مردم بالا می روند و گردآسياب رياست می چرخند و از پل دين می گذرند تا به دنيا برسند، متاسفانه مويد و مشوق عده ای چماق به دوش و فرقه ای کفن پوش هستند که دندان تمساح خشونت را تند و تيز می کنند و می خواهند عجوزه تندخو و عفريته زشت روی خشونت را به نکاح دين درآورند».

شورای عالی امنيت ملی در شامگاه ۱۷ تير ۸۱ با ابلاغ دستوری به کليه رسانه های کشور مانع از انتشار اخبار مربوط به اين استعفا شد.کناره گيری آيت الله طاهری که نخستين امام جمعه منصوب از سوی آيت الله خمينی بود با محاصره بيت او توسط نهادهای امنيتيهمزمان شد.از آن پس بسياری ديگر از امامان جمعه ترجيح دادند که يا با استعفای بی صدا يا به بهانه هايی نظير کسالت از سمت خود کناره بگيرند.
با اين حال در برخی موارد تغيير امام جمعه جديد با مقاومت ها و تنش هايی نيز همراه بوده است.غير از کرمانشاه که طی ۲ هفته اخير شاهد تنش هايی در برکناری محمد حسين زرندی بوده، شهر کاشان نيز در دو سال اخير شاهد تنش های مشابهی بوده است.
در اين شهر و پس از از درگذشت مهدی يثربی امام جمعه قبلی رهبر جمهوری اسلامی با حکم ويژه و برخلاف عرف جاری که نماينده ای در هر استان دارد عبدالنبی نمازی را به عنوان نماينده خود در کاشان و امام جمعه اين شهر منصوب کرد با اين حال گزارش های انتشار يافته در ماه های اخير از اختلاف ميان محمد يثربی فرزند روحانی امام جمعه سابق و عبدالنبی نمازی امام جمعه منصوب بالا گرفته است.
آن چه در عمل اتفاق افتاد به گفته ناظران برکناری امامان جمعه ای است که دستکم از پايگاه اجتماعی در شهرهای خود دارا بوده اند و جايگزينی آنان با «امامان جمعه حرفه ای و گزينشی» است که در استخدام شورای سياستگذاری نماز جمعه و تشکيلات رهبر جمهوری اسلامی هستند.
ناظران همچنين از تغيير ائمه جمعه به عنوان يکی از سياست های کلان رهبر جمهوری اسلامی ياد می کنند که با هدف يکدست سازی قدرت صورت می گيرد.

۴ اسفند ۱۳۸۶

رپرهای ايرانی

http://www.bbcpersian.com

00:17 گرينويچ - شنبه 05 نوامبر 2005

محمود عنایت

کشفهای جدید یک گردشگر انگلیسی در ایران

تابستان سال گذشته يک پسر ۲۸ ساله انگليسی به اسم جيمی به ايران ميره. جيمی در حال حاضر منتطر انتشار کتاب خاطرات سفرش به ايرانه که اين کتاب اسم عجيب غريبی داره: رپرهای ايرانی و پورن ايرانی!

در این سفر جیمی دو چیز مهم کشف میکنه، اول استفاده از الکل طبی (سفید) به جای مشروب و اینکه گروه "مدرن تاکینگ" معروفترین گروه دنیاست!

داستان این سفر را از زبان خود جیمی بخونید:

تابستان سال پیش به ایران رفتم و از اکثر نقاط دیدنی ایران دیدن کردم. من کل مسیر از انگلستان تا مرز ایران با ترکیه را با سواری گرفتن مجانی از ماشینهای گذری طی کردم.

در این سفر، از کشورهای فرانسه، بلژیک، آلمان، اتریش، مجارستان، کرواسی، صربستان، بلغارستان و در نهایت ترکیه رد شدم. گذشتن از این کشورها هم به اندازه خودش جالب بود.

در برنامه سفر اولیه من، ایران مقصد نهایی نبود، من تصمیم داشتم که از فرانسه تا بندر شانگهای در چین را از طریق جاده ابریشم طی کنم.

برای دنبال کردن این مسیر مجبور شدم که برای گرفتن ویزای ایران هم اقدام کنم و این ویزا رو خیلی سخت گرفتم؛ چند ماه طول کشید.

خیلی از دوستانم به من توصیه کردن که به هیچ وجه به ایران سفر نکنم. به این دلیل که به گفته های اونها ایران جای خطرناکیه و حتی امکان داره که اونجا جون آدم در خطر باشه.

از اونجا که من موفق نشدم که به اندازه کافی پول برای دنبال کردن مسیرجاده ابریشم پس انداز بکنم تصمیم گرفتم که به ایران برم، چون تنها کشوری بود که برای دریافت ویزاش خیلی سختی کشیدم و نمی خواستم به همین راحتی ها از دستش بدم.

من تا قبل از سفر به ایران هیچگونه مطلب مثبتی در مورد ایران نشنیده بودم. تمام مطالبی که من شنیده بودم منفی بود. تمام عکسهایی که از ایران در روزنامه ها دیده بودم، عکسهای سیاه و سفید بود که اکثرا موضوعشون حجاب یا مراسم عزاداری مذهبی بود.

به همین دلیل ایران برای من کشوری بود کاملا متفاوت از سایر کشورهایی که معمولا توریستها اروپایی می روند. ایران برای من یک دنیای تازه بود.

برخورد با ایران واقعی

در واقع در دومین روز سفرم در ماکو بود که فهمیدم که ایران واقعی با اون تصویری که من در ذهنم داشتم خیلی متفاوته. اولین چیزی که نظرم را جلب کرد مهمان نوازی ایرانیها بود. من در ماکو به یک کباب فروشی رفتم. در اونجا یک نفر همه پول غذای من را حساب کرد، فقط به خاطر اینکه خارجی بودم و مهمان شهرشون. حتی اون شخص تمام نقاط دیدنی شهر را هم به من نشون داد.

در تبریز که بودم در نهایت خستگی و با یک کوله پشتی گنده بر روی پشتم و در به در به دنبال پیدا کردن هتل، یک نفربه طرف من اومد و پرسید که آیا به کمک احتباج دارم یا نه؟ من هم در اون شرایط بدون هیچ گونه معطلی قبول کردم.

جلوی یک تاکسی را گرفت و از من پرسید که آیا دلم میخواد که به همراه او و همسرش در عصر همون روز به یک رستوران برم. از من پرسید که چه ساعتی قرار بگذاریم و از اونجایی که من ساعت همراهم نبود، ساعت خودش را از دستش باز کرد و به من داد! من در کمال ناباوری، ابتدا از قبول کردنش طفره رفتم ولی بعد از اصرار شدید، این پیشنهاد سخاوتمندانه را قبول کردم.

این شخص به من گفت که اینجوری حتما مجبور می شم که سر قرار حاضر بشم. این یک چیزیه که به هیچ وجه امکان نداره یک انگلیسی در مورد یک توریست خارجی انجام بده.

البته من قبلا شنیده بودم که در ایران یکی از عادات اجتماعی، تعارف کردنه. به این معنا که امکان داره به شما پیشنهادی از روی ادب بشه ولی این پیشنهاد واقعی نیست تا زمانی که شما سه بار رد کنید و اگر برای بار چهارم باز هم پیشنهاد تکرار شد، میشه اون پیشنهاد را قبول کرد.

شب با اونها به رستوران رفتم و در اونجا به من پیشنهاد کردن که به جای ماندن در هتل به منزل اونها برم.

در خانه اونها بود که برای اولین بار با فرهنگ غربی در ایران برخورد کردم. از من پرسیدن که من به چه موسیقی گوش می کنم، من از یک سری گروه نام بردم که اونها تا به حال نشنیده بودند. اونها از مایکل جکسون، کریس دی برگ، پت شاب بویز و گروه مدرن تاکینگ (Modern Talking) نام بردن، من گفتم که اسم گروه مدرن تاکینگ را تا به حال نشنیدم. در کمال تعجب جواب دادند که چطور همچنین چیزی ممکنه؟ این گروه یکی از معروفترین گروهای دنیا هستن.

اونها کتابی به من نشون دادن که ترجمه اشعار این گروه از انگلیسی به فارسی بود و به من گفتند که اشعار این گروه شبیه به حافظ است که وقتی اشعار حافظ را خوندم متوجه شدم که اصلا اینجوری نیست!

بعدها آهنگهای این گروه و همینطور کریس دی برگ را به کررات در ایران شنیدم که به گفته یک نفر، دلیل محبوبیت کریس دی برگ در ایران اینه که این خواننده جزو معدود خوانندگان غربیه که آثارشون اجازه پخش در ایران رو داره، اون هم به دلیل آموزشی و تا حدی مذهبی بودن اشعار کریس دی برگه!

کشف مشروب جدید

چند تا پسر جوون که باهاشون در ماسوله آشنا شده بودم منو به یک مهمونی در فشم دعوت کردن. در حالیکه دور هم نشسته بودیم یکی از بچه ها گفت برم مشروب بگیرم و برگردم ، من پیش خودم فکر کردم که آخه در کوه چه جوری میشه مشروب خرید! بعدا فهمیدم که اون شخص رفته به داروخانه در دهی نزدیک و الکل طبی خریده!! من اونجا برای اولین بار در عمرم از الکل سفید طبی به عنوان مشروب استفاده کردم!

بعد از مدتی بچه ها تصمیم گرفتن با اون حالت به تهران برگردند و شروع کردن به رانندگی به سمت تهران. آن دورانی که توی ماشین بودم و تجربه آن رانندگی، یکی از بدترین تجربه های من در طی اقامتم در ایران بود! اما در یک مهمانی دیگه در تهران، هم برای بار اول دختر های بدون حجاب دیدم که برام خیلی جالب بود، هم در آن مهمانی مشروب درست وحسابی به مهمان ها تعارف شد.

در همدان هم که بودم به یک مهمانی دعوت شدم. یه روز وقتی داشتم در یک داروخانه سعی می کردم با حرکات دست به فروشنده بگم که خمیر دندون می خوام ، یک پسر جوان از مشتریهای داروخانه، به کمکم آمد. بعد به من گفت که آیا دوست دارم با بقیه دوستهاش آشنا بشم، من هم قبول کردم. رفتیم به منزل یکی از اونها و آنها شروع کردن به مشروب خوردن و یکیشون از من پرسید که آیا مایل هستم یک "فیلم سوپر" ببینم، من هم با توجه به معنی کلمه سوپر در زبان انگلیسی که به معنی بهترین هست، گمان کردم که یک فیلم خیلی خوب ایرانی منظورشون هست ولی در کمال ناباوری متوجه شدم که منظور اونها از فیلم سوپر، همون فیلم سکسی است، این هم یکی از عجیب ترین تجربه هام در ایران بود!

ایرانیها، مهمان نوازترین ملت دنیا!

به نظر من جامعه ایران در حال گذار از یک جامعه بسته به سمت یک جامعه بازه. مثلا در یزد، در یک قهوه خانه سنتی دیدم که گروهی دختر و پسر نشستن و با هم بلند بلند حرف می زنن و شوخی می کنن. کسانیکه با من بودند، گفتند که تا همین چند سال پیش گفتگو بین پسرها و دخترها به این صورت امکان پذیر نبود.

من در داخل ایران در شهرهای مختلف یک تفاوت آشکار فرهنگی دیدم ، مثلا جوانهایی که در تبریز یا یزد با هاشون آشنا شدم از نظر فرهنگی و رفتاری خیلی با جوانهای تهران، شیراز و اصفهان فرق داشتن.

یکی از مسایلی که در ایران باهاش برخورد کردم، این بود که تاکسی ها و مغازه دارها به دلیل اینکه خارجی بودم بیشتر ازم پول می گرفتن. این پدیده در اکثر نقاط توریستی دنیا به چشم می خوره ولی در ایران خیلی شدیده. من خیلی از وقتم سر چونه زدن و پایین آوردن قیمتها تلف شد!

ولی باز تکرار می کنم که شدت مهمان نوازی و مهربانی ایرانیها غیر قابل وصف هست و من همچنین چیزی تا به حال ندیده بودم!

۱۸ بهمن ۱۳۸۶

می خواهم زنده بمانم


روزگار را ببین که خمینی (لعنت خدا بر او و هرچه آخوند و ملای حرامزاده است) اولین سخنرانی خود را بعد از بازگشت از فرنگ در بهشت زهرا ترتیب داد و در جواب این سئوال که چه احساسی دارد گفت احساسی ندارد. بعد به ملت ستم کشیده ایران وعده مجانی بودن همه چیز را داد. یکی از اسلاف حرامزاده اش نیز می خواست پول نفت را سر سفره های مردم بیاورد. به قول یکی از خویشانم ما هنوز سالهاست گوش و چشمیم تا بالاخره خبری از وعده های سرخرمن بشنویم ... کاری که ملا ازش ساخته است روضه خوانی و مفت خوری و به قولی شکم و زیر شکم است. قبرستون آباد کن ها هرگز به بهسشت نمی روند. بخوانید و بگریید ...
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------
03:09 گرينويچ - پنج شنبه 07 فوريه 2008 - 18 بهمن 1386

سیامک قاسمی

'مرگ گران است، مجبوریم زنده بمانیم'

با افزایش تورم و تجمل گرایی در ایران هزینه های مربوط به مراسم ترحیم به دغدغه های اقتصادی مردم اضافه شده و افراد دارای بضاعت کم مالی یا باید پیش از اینکه با این دنیا خداحافظی کنند، به فکر هزینه های مربوط به جهیزیه آخرت باشند و یا بالاجبار خانواده آنها چنین هزینه هایی را متقبل می شوند.

امروزه بستگان و اقوام فردی که یکی از نزدیکانشان فوت شده، غیر از غم فراق عزیز از دست رفته، به حال خود و هزینه هایی که به گردنشان افتاده نیز می گریند.

این افراد مجبورند کلیه هزینه های مربوط به یک هفته مراسم را تقبل کنند، که به آنها باید مخارج تهیه قبر، غسالخانه، اتوبوس ایاب و ذهاب، چای، حلوا و وعده های مختلف غذایی برای عزاداران را هم اضافه کرد.

در سال های اخیر و با گسترش فرهنگ چشم و هم چشمی، صنف جدیدی در ایران و به ویژه تهران متولد شده که کلیه خدمات مربوط به مجالس ترحیم را با هزینه های گزاف انجام می دهند.

این موسسات که مردم را به مرگ آبرومندانه دعوت می کنند، مراسم عزاداری را به باشکوه ترین شکل ممکن برگزار می کنند، البته اگر پول کافی برای این کار داشته باشید.

اگر متوفی در بیمارستان فوت کرده باشد، همان جا جواز دفن صادر می شود و اگر فرد در خانه فوت کند این موسسات با دعوت از یک پزشک برای مرده جواز دفن صادر می کنند.

برگزاری مراسم در یک مسجد معتبر، تهیه میوه های مرغوب، حلوا و خرما با تزئینات ویژه و گل آرایی، مداح و شام و ناهار از جمله خدماتی است که این موسسات در قالب خدمات عزاداری به مراجعان خود ارائه می دهند.

هزینه مداحان این مراسم نیز بسته به میزان شهرت مداح از ساعتی ۳۰هزار تومان تا ۶۰۰ هزار تومان و حتی بیشتر متغیر است.

بر اساس امار رسمی حدود ۳۰۰ موسسه فقط در تهران متولی این مراسم هستند، اما آمار غیر رسمی ارقام بسیار بالاتری را نشان می دهد.

سنگ قبرهای هنری

هر چند که سازمان بهشت زهرا قطعاتی محدود را به صورت رایگان در اختیار مردگان تهرانی قرار می دهد، اما قیمت قبر بسته به قدمت، مرغوبیت و موقعیت جغرافیایی آن متفاوت است و می تواند تا 15 میلیون تومان نیز برسد.

سنگ قبر نیز دارای قیمت های متفاوتی است. ارزان ترین سنگ مزار حدود ۸۰ هزار تومان قیمت دارد و جنس های مرغوب تر گرانیتی بسته به ظرافت و نوع کاری که بر روی سنگ شده، تا میلیون ها تومان هم می تواند هزینه داشته باشد.


عزاداری تجملی

جدیدا در شهرهای بزرگ به ویژه تهران آرایشگاه ها نیز به افرادی که قصد شرکت در مراسم ترحیم دارند، خدمات گریم ارائه می کنند.

این آرایشگاه ها که پیش از این فقط به آرایش بانوان و تازه عروسان می پرداختند، امروزه با نوع خاصی گریم اندوه خاصی به چهره فرد عزادار می دهند.

اگر سری به شیرینی فروشی های مناطق شمالی تهران که عمدتا ساکنان این مناطق از توان مالی بالایی برخوردار بوده و قشر مرفه جامعه محسوب می شوند بزنید، بخشی از ویترین به شیرینی های مربوط به مراسم عزاداری اختصاص داده شده که با ربان سیاه رنگ و به گونه زیبایی تزیین شده است.

گل فروشی ها هم از این بازار بی نصیب نیستند و یک تاج گل بزرگ می تواند تا چند میلیون تومان هزینه داشته باشد.

ضجه زن های حرفه ای

موسسات خصوصی برگزار کننده مراسم ترحیم، مشکل متوفیانی را که دارای بستگان زیادی نیستند نیز حل کرده اند.

این موسسات با استخدام افرادی که گریه کن یا ضجه زن نام گرفته اند به مجلس حال و هوای خاصی می بخشند.

هزینه دو ساعت گریه حدود ۲۵ هزار تومان است و اگر فرد گریه کن حرفه ای تر باشد یعنی بتواند خود را به خوبی به غش بزند، ممکن است این هزینه به ۵۰ هزار تومان نیز برسد.

هر چند که این گونه موسسات مشکل خانواده های مرفه را در زمینه برگزاری یک مجلس عزاداری با شکوه حل کرده اند، اما کم نیستند کسانی که حتی پول کافی برای مراسم کفن و دفن و حتی تهیه قبر ساده را هم ندارند.

این در حالی است که هزینه یک مراسم ساده یک هفته ای ترحیم با هزینه مجلس عروسی هم خوانی داشته و به چند میلیون تومان می رسد.